خانه / تعلیم و تربیت / توانایی کودکان در بحث های منطقی
توانایی کودکان در بحث های منطقی

توانایی کودکان در بحث های منطقی

مشاهدات نشان داده است که کودکان کاملا قادر به بحث در مورد مفاهیم اخلاقی مربوط به تجارب خود هستند اما درباره اندیشه های فلسفی ای که کمتر با امور عملی سر و کار دارند، چه می شود گفت؟ در زیر نمونه هایی از بحث و گفت و گوی کودکان آورده شده که در ارتباط با مفاهیم منطقی است.

گزاره صادقِ «همه درخت های کاج، درخت اند»، اگر معکوس شود، کاذب می شود، یعنی، «همه درخت ها، درخت کاج اند» گزاره ای کاذب است. این امر درباره گزاره «همه هویج ها، سبزی اند» نیز صادق است. آیا می توان گفت، هر گزاره صادقی که با «همه» آغاز می شود، اگر معکوس شود، کاذب می شود؟ کودکانی که در پایه سوم ابتدایی باشند، دست کم می توانند به راحتی استثناهایی پیدا کنند. بسیاری کودکان ممکن است بپرسند «همه ببر ها ببر هستند»، چه طور؟ دیگران ممکن است پاسخ دهند، جمله های از این دست خسته کننده اند. درست مثل این که بگوییم «همه، خرگوش ها خرگوش هستند»، یا «همه مادران فرزند دارند»، و مانند این ها. با کمی تشویق بیشتر، کودکان می توانند تعاریف خوبی از اشکال هندسی ارائه دهند، به عنوان مثال، «تمام مربع ها مستطیل هستند» صادق است، اما زمانی که معکوس می شود، کاذب می شود. «تمام مربع ها مستطیل هایی با اضلاع مساوی هستند»، صادق است و با این حال می توان آن را معکوس هم کرد.

در این جا یک تصویر دیگر از این که چگونه یک بحث از منطق می تواند به بحث در مورد مسائل فلسفی عمیق منتهی شود، آورده شده است (Pritchard، 1985). این نمونه به گروهی از کلاس پنجمی ها مربوط است که جمله «همه مردم حیوان هستند» را بررسی کرده اند. یکی از دانش آموزان این را به عنوان مثال دیگری از یک حکم واقعی که زمانی معکوس می شود کاذب می شود، مطرح می کند. جف اعتراض می کند که “همه مردم حیوان هستند” صادق نیست. چیپ به طبقه بندی ای می پردازد که در آن مردم همراه با فیل ها و ببرها زیر عنوان پستانداران و پستانداران زیر عنوان حیوانات و حیوانات زیر عنوان موجودات زنده قرار می گیرند. جف ادامه می دهد:

چیپ: «جف، مردم چه چیزی هستند؟ فقط به من بگو که مردم چه چیزی هستند؟ نمی توانی بگویی؟ می توانی؟»

جف: «بله می توانم».

چیپ: «تو چه چیزی هستی؟»

جف: «یک شخص».

چیپ: «یک شخص چه چیزی است؟»

جف: «کسی که زنده است».

چیپ: «کسی که زنده است، می تواند وال هم باشد».

جف: «گفتم کسی، نه حیوانی».

چیپ: « تو می توانی هر یک از کتاب های موجود در کتابخانه را بررسی کنی. خوب، هر کدام که درباره ماست».

لری: «چرا در مورد موضوعی تا این اندازه کوچک عصبانی می شوید؟»

ریچارد: «ما داریم فکر می کنیم. برای همین این جا هستیم».

امی: «آیا کسی دایره المعارف دارد، تا درباره حیوانات، پستانداران و یا مردم جستجو کنیم؟»

جف: «ما همه انسانیم. بنابراین، اگر یک مرد مریخی ما را ببیند، او می گوید: «هی، نگاه کنید، چند انسان آن جا هست» او نمی گوید، «هی، نگاه کنید، چند حیوان آن جا هست».

مایک: «مریخی ها، اگر وجود داشته باشند، می گویند: «هی، آن مخلوقات عجیب و غریب را نگاه کنید» یا چیزی شبیه به آن. آن ها نمی دانند که ما چه هستیم. آن ها چیزی درباره ما نمی دانند. [مایک به تمایز اصلی جف برمی گردد و ادامه می دهد] اگر موضوع درباره شخص است، می گویید، «کسی». اگر موضوع درباره یک حیوان است؛ می گویید، «چیزی». کسی یک انسان است».

چیپ: «بالاخره موجودات زنده وجود دارند، خوب؟ انسان ها به عنوان شاخه ای از موجودات زنده هستند. حیوانات، گیاهان، مولکول ها و چیزهایی مانند آن نیز چنین هستند. حال حیوانات را در نظر بگیرید؛ شاخه های پستانداران، دوزیستان، خزندگان و هر چیز دیگری از حیوانات منشعب می شوند. بنابراین تو و همه انسان های با ویژگی های خاص از حیوانات منشعب می شوید. جف، درست است؟»

جف:«ادمه بده».

چیپ: «خوب، من می خواهم بدانم تا این جا موافق هستی یا نه؟»

جف: «فقط ادامه بده. نمی خواهم نظرم را عوض کنم. همین … من یک حیوان نیستم. من یک شخص هستم، و من قصد دارم روی همین نظر باقی بمانم».

چیپ: «تو یک نوع حیوان هستی».

جف: «من قصدر ندارم پیش دکتر جکیل بروم و بگویم «هی، من را به یک حیوان تبدیل کن … »».

امی: «مردم نوعی حیوان هستند همان طور که پرندگان نوعی حیوان هستند. حیوان بودن پرنده متفاوت از حیوان بودن یک فیل است. یک پرنده متفاوت از یک فیل است. و ما متفاوت از پرندگان هستیم. مایک می گوید ما سگ خود را شخص یا کسی صدا نمی زنیم. اما کسی ممکن است چنان به حیوان خانگی خود نزدیک باشد که آن را عضوی از خانواده بداند».

بحث برای چندین دقیقه ادامه داشت. همانطور که گروه پراکنده شدند، یکی از دانش آموزان به دیگری اشاره کرد و گفت: «اگر ما بخواهیم، ​​می توانیم ساعت ها بحث کنیم!». دانش آموز دیگر پاسخ داد: «روزها می شود بحث را ادامه داد». هفته بعد در جلسه هفتگی پس از مدرسه، در کتابخانه عمومی محل، این گروه از کودکان با دایرة المعارفی برای حل و فصل موضوع بازگشتند. پس از چند دقیقه بحث، معلم از دانش آموزان پرسید که آیا همه آن چه که در دایرة المعارف آمده درست است یا نه؟

امیلی: «بعضی چیزها هستند که ما درباره آن ها مطمئن نیستیم؛ دایرة المعارف می تواند چگونگی شکل گیری منظومه شمسی را بیان کند و احتمالا می گوید گرد و غبار بزرگی وجود داشته که که به دور خود می چرخیده  و بالا می آمده. اما ما در مورد آن مطمئن نیستیم. و بنابراین ممکن است اشتباه باشد».

معلم پرسید آیا در چنین مواردی دایرة المعارف می گوید: «ما مطمئن نیستیم»؟

مایک: می گوید «این فرضیه است» یعنی حدس است.

کرت: «می گوید ما هنوز مطمئن نیستیم».

بنابراین، بحث سرزندگی فلسفی خود را حفظ می کند. این گروه خاص در تمام سال تحصیلی به دیدار های خود برای بحث در مورد طیف گسترده ای از موضوعات فلسفی ادامه می دهند. موضوعاتی هم چون: رابطه بین ذهن و مغز، تفاوت ها (و شباهت ها) بین رویا و واقعیت، شناخت ذهن های دیگر، شناخت خود، و روابط بین شواهد و شناخت.

منبع: دایرة المعارف فلسفی استنفورد؛ مدخل فلسفه برای کودکان.

مترجم: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

سه جهان سه رویکرد

چه بپذیریم چه نپذیریم «انسان امروز» دارد در جهانی زندگی می کندکه فیلسوفان و جامعه …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *