خانه / تعلیم و تربیت / سؤال / پرسش

سؤال / پرسش

برای انسان در سطح گسترده ای مسأله طرح می شود. سؤال، از ابهامات موجود در یک شیئ بر می خیزد. سنخ این ابهامات قابل احصاء است. می توان آنها را شمرد.
وقتی با یک شیئ مبهمی مواجه می شویم می توانیم بپرسیم: این چیست؟ / آیا هست؟ بدین معنی که وجود خارجی دارد؟ یا صرفا یک تصور است؟ / در چه وضعی است؟ چه شکلی دارد؟ چطور به وجود می آید؟ / چه مقدار است؟ یکی است؟ یا بیشتر؟ / در کجاست؟ /در چه زمانی است؟ / علت پیدایشش چیست؟ / آیا غایتی برای پیدایشش وجود دارد؟ / و ….
الفاظى كه در زبان های جهان براى سؤال وضع شده است متعدد است. يعنى در هر زبانى چندين واژه سؤالى وجود دارد. تنوع و تعدد واژگان سؤالى نشانه تنوع سؤالهاست، و تنوع سؤالها علامت تنوع مجهولات و ابهامات انسان. از سوی دیگر پاسخى كه به هر سؤال داده مى ‏شود غير از پاسخى است كه به سؤال ديگر بايد داده شود. از انواع سؤال ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. سؤال از چيستى: چيست؟ ما هُو؟
2. سؤال از هستى: آيا هست؟ هَل؟
3. سؤال از چگونگى: چگونه؟ كَيف؟
4. سؤال از چندى: چقدر است؟ چند تاست؟ كَم؟
5. سؤال از كجايى: كجاست؟ أَينَ؟
6. سؤال از كِى: چه زمانى؟ مَتى؟
7. سؤال از كيستى: چه شخصى؟ مَن هو؟
8. سؤال از كدامى: كداميك؟ أَىّ؟
9. سؤال از چرايى: علت چيست؟ يا فايده چيست؟ و يا به چه دليل؟ لِمَ؟
فیلسوفان غربی سه سؤال را مهم تر از سؤال های دیگر می دانند: سؤال از چیستی؟ سؤال از چگونگی؟ سؤال از چرایی؟


ایشان این دایره را، «دایره طلایی» می نامند.
از منظر فیلسوفان مسلمان این سه پرسش بنیادی تر است: چيست؟ ما؟ / آيا؟ هَلْ؟ / چرا؟ لِمَ؟ حکیم سبزوارى در منظومه منطق مى ‏گويد:
أسّ المَطالب ثلاثةُ علمٍ‏
مطلب «ما» مطلب «هل» مطلب «لم»
می توان از تلفیق این دو نگاه به چهار پرسش اصلی رسید:
سؤال از چیستی؟ سؤال از چگونگی؟ سؤال از چرایی؟ سؤال از هستی؟
قرآن به سؤال چگونگی؟ اهمیت می دهد، و در موارد متعدد از آن سخن می گوید. موارد زیر از این قبیل اند:
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيفَ تُحْيي الْمَوْتَى … (بقره/260) [و (به خاطر بياور) هنگامي را که ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مي‌کني؟»…] / أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرٌ (عنکبوت/19) [آيا آنان نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مي‌کند، سپس بازمي‌گرداند؟! اين کار براي خدا آسان است!] / أَفَلَمْ ينْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيفَ بَنَينَاهَا وَ زَينَّاهَا وَ مَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ (ق/6) [آيا آنان به آسمان بالاي سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‌ايم، و چگونه آن را (بوسيله ستارگان) زينت بخشيده‌ايم و هيچ شکاف و شکستي در آن نيست؟!] أَ لَمْ تَرَوْا كَيفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (نوح/15) [آيا نمي‌دانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يکي بالاي ديگري آفريده است.] أَفَلَا ينْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيفَ خُلِقَتْ، وَ إِلَى السَّمَاءِ كَيفَ رُفِعَتْ، وَ إِلَى الْجِبَالِ كَيفَ نُصِبَتْ، وَ إِلَى الْأَرْضِ كَيفَ سُطِحَتْ (غاشية / 17 – 20) [آيا آنان به شتر نمي‌نگرند که چگونه آفريده شده است؟! و به آسمان نگاه نمي‌کنند که چگونه برافراشته شده؟! و به کوه‌ها که چگونه در جاي خود نصب گرديده! و به زمين که چگونه گسترده و هموار گشته است؟!]

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

ثنویت وجود و ماهیت

تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اولی است. شما …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *