خانه / تعلیم و تربیت / حمد (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا – 1394/07/25
مدرس: مسعود تلخابی

بحث اصلی امروز روی مطلب سوم است. از نظر بنده بسیار مهم است. این مطلب دروازه ورود به “حکمت متعالیه” است، و به نحوی خلاصه حکمت متعالیه را هم در ضمن خودش دارد، از آغاز تا انتهاء آن چیزی را که حکمت متعالیه می گوید، این جا ما می توانیم بیابیم. آن مسأله “حمد” و مسأله “حمد خداوند” است.
با توجه به این امر ما به گستره حکمت متعالیه هم از بُعد و منظر و دیدگاه دیگر هم نائل می شویم.
این بحثی که درباره حمد خداوند این جا و امروز مطرح می کنم، بیشتر از هر کسی از خود ملاصدرا اخذ کرده ام و با توجه به دیدگاه های او این مطلب را طرح خواهم کرد.
البته تنها ملاصدرا نیست و از کسان دیگری نیز بهره گرفته ام ولی چون اسفار می خوانیم، بیشتر دید و نظرم روی اندیشه ملاصدرا در آثارش بوده است.
الف – کلمه «حمد» با کلمات «مدح» و «شکر» قریب المعنی است. هر کدام از این حمد، مدح و شکر در برابر کلماتی دیگر قرار می گیرند. «حمد» در برابر «ذم» است. «مدح» در برابر «هِجاء» است و «شکر» در برابر «کفران»:
حمد            ذم
مدح             هجاء
شکر            کفران
یعنی ذم، هجاء و کفران، متضاد حمد، مدح و شکر هستند. بین حمد و مدح یک اشتراک معنایی وجود دارد و چنان که می دانید بین “حمد” و “مدح” یک رابطه اشتقاقی از نوع “اشتقاق کبیر” هم هست. “حمد” و “مدح” هر دو به معنای ستودن هستند با این تفاوت که حمد به ستایش و ستودن امر اختیاری اختصاص دارد و مدح شامل هر دو می شود یعنی هم امر اختیاری را و هم امر غیر اختیاری را در بر می گیرد؛ چنان که ما مثلا یک سنگی را به زیبایی بستاییم که آن زیبایی در حوزه اختیاری سنگ نیست، آن را “مدح” می گوییم اما وقتی که انسانی را به علمش و به آن خصلت هایی که خود انتخاب کرده است و کسب کرده است، بستاییم، آن در مقوله حمد قرار می گیرد.
تفاوتی هم در “حمد” و “شکر” وجود دارد؛  حمد از جهتی عام تر از شکر است و از جهتی خاص تر است. حمد یک اعتراف و اقرار زبانی است به یک نیکی و زیبایی که این نیکی و زیبایی ممکن است خیرش به حامد برسد و ممکن است خیرش به حامد نرسد اما شکر اقرار به نیکی و احسانی است که به شاکر رسیده است. شکر بر سه نوع است: گاهی زبانی است، گاهی عملی است و گاهی حالی است:
پس درباره “شکر” و “حمد” دو اعتبار وجود دارد: از یک جهت شکر عام تر است چون شامل زبانی، عملی و حالی می شود، ولی حمد صرفا زبانی است، اما شکر از جهتی خاص است چون صرفا به احسان منعم به شاکر تعلق می گیرد ولی حمد احسان منعم به حامد و  غیر حامد را شامل می شود یعنی هر دو را در بر می گیرد.
برخی از محققان تعریفی از “حمد” به این صورت ارائه کرده اند: «الحمد هو الثناء باللسان علی الجمیل الإختیاری نعمةً کان أو غیرها». در این جا چند قید وجود دارد: اولا «باللسان»، ثناء به زبان است؛ بعد «جمیل اختیاری» قید دوم است که اختیار را در بر می گیرد؛ قید سوم «نعمةً کان أو غیرها» است در حالی که شکر صرفا برای «نعمةً» بود که به حامد و ستاینده می رسید؛ اما این جا قید دیگری به عنوان «غیرها» می آورد که غیر نعمت را هم شامل می شود؛ یک زیبایی است که صرفا متعلق به خود فرد است؛ احسانش به دیگری نرسیده است؛ آن جا هم حمد جاری است و در ذیل قلمرو حمد قرار می گیرد…. (ادامه دارد …)

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

فراخی حق و تنگنایی ذهن (از منظر ملاصدرای شیرازی)

در اینجا، آنچه را که هست، می گوییم: “حق و واقع”، یا “حقیقت و واقعیت”. …

یک دیدگاه

  1. سهیلا اسلامی

    عااااااالی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *