خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / حمد (4)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (4)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (4)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 2 شرح اسفار ملاصدرا – 1394/07/25
مدرس: مسعود تلخابی

قرآن در چند جا از “حمد” و “تسبیح” عمومی موجودات سخن گفته است:
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً (اسراء: 44)
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (تغابن: 1)
“حمد” و “تسبیح” از شؤون همه موجودات است. این شأن را حتی خداوند هم دارد. یکی از اسماء خداوند “حمید” می باشد.
فیلسوفان از “امور عامه” سخن گفته اند. تعاریف متعددی از امور عامه ارائه شده است. در مباحث آینده به تفصیل به این مطلب خواهیم پرداخت. برخی در تعریف امور عامه این گونه آورده اند: «الامور العامة هی التی یعمّ جمیع الموجودات.» [امور عامه چیزهایی است شامل همه موجودات می شود.] مانند “وجود” که واجب و ممکن را در بر می گیرد.
قرآن “حمد” را امری عامّ می داند، و آن را شامل ممکن و واجب هر دو می کند.
مفسران درباره کیفیت این حمد صحبت کرده اند، این که این حمد چگونه است؟ آیا به “زبان حال” است؟ یا به “زبان قال”؟
قبلا گفتیم که حمد، لسانی است؛ اما این که ما بیاییم آن را به حال و قال تفکیک کنیم، یعنی موجود با کیفیت وجودی اش می تواند از سازنده اش و خصوصیات سازنده اش حکایت کند؛ مثل میز که می تواند مقدار مهارت نجار را مشخص کند، ما می توانیم بگوییم که این میز با زبان حال، میزان مهارت نجار را تعیین می کند و نشان می دهد؛ اما “لسانی قالی” به این است که زبانی باشد.
ملاصدرا این جا یک جمله ای دارد که ما به آن استناد می کنیم؛ این جا لحن را عوض می کند به کلام، می گوید: «إنّ الکلام غیرُ مختصُّ الوقوع باللسان»؛ کلام اختصاص به زبان ندارد. بعد می گوید ما دو نوع حمد داریم که حمد است ولی با زبان قالی و زبانی که می شناسیم نیست، کلامی است ولی با زبان نیست:
1 – حمد خداوند خودش را
2 – حمد موجودات
این را حمد می داند ولی سنخش را کلامی می داند که با زبان نیست. بعد می آید حمد و حقیقت حمد را تعریف می کند، می گوید: حمد «إظهارُ الصفات الکمالیة» است؛ این تعریف ملاصدرا از حمد است؛ حمد اظهار صفات کمالی است؛ بعد می گوید اظهار صفات کمال بر دو گونه است، گاهی لسانی است و گاهی فعلی است:
قسم اخیر یعنی اظهار صفات کمالی به واسطه فعل را أقوی از قسم اول می داند؛ می گوید “فعلی” قوی تر از “لسانی” است؛ عبارتش این است: «و هذا القسم أقوی»، این قسم قوی تر است؛ دلیل دارد، می گوید: دلالت لفظ که در زبان باشد، تخلف پذیر است ولی دلالت فعل تخلف پذیر نیست؛ مثال می زند، می گوید: دلالت آثار فعلی شجاعت بر شجاعت یا دلالت آثار فعلی سخاوت بر سخاوت محکم تر و قوی تر از این است که کسی خودش بگوید که من شجاعم یا بگوید که من سخی ام؛ این اعمال سخاوتمندانه ای که فرد انجام می دهد، حاکی تر و دالّ تر و دلالت کننده تر از گفتار است؛ به همین خاطر می گوید اظهار فعلی قوی تر است. بعد در یک جای دیگر می گوید دلالت فعلی عقلی و قطعی است ولی دلالت لفظی وضعی است و دلالت عقلی و قطعی بر دلالت وصفی ارجح است.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

فراخی حق و تنگنایی ذهن (از منظر ملاصدرای شیرازی)

در اینجا، آنچه را که هست، می گوییم: “حق و واقع”، یا “حقیقت و واقعیت”. …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *