خانه / دسته‌بندی نشده / لغت نامه: اندیشه

لغت نامه: اندیشه

نَفیسی، علی‌اکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق):
انديشه‏ (andice) ا. پ. فكر و تدبير و تامل. و تصور و گمان و خيال. و بيم و ترس و اضطراب. و رشك. و انديشه كردن ف ل.: فكر كردن. و خيال كردن و ترسيدن. (فرهنگ نفیسی)

طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده آلیست ها می گویند: ] ما هر چه دست به سوى واقعيت دراز مى ‏كنيم به جز ادراك (فكر) چيزى به دست ما نخواهد آمد، پس به جز خودمان و فكر خودمان چيزى نداريم، و به عبارت ديگر هر واقعيتى كه به پندار خودمان اثبات كنيم در حقيقت انديشه تازه‏اى در ما پيدا مى ‏شود، پس چگونه مى ‏توان گفت «واقعيتى خارج از خودمان و فكر خودمان داريم» در صورتى كه همين جمله خودش انديشه و پندارى بيش نيست.
[در پاسخ به این سخن باید گفت: ] چنانكه روشن است، در ضمن شبهه، واقعيتى فى الجمله اثبات شده و آن «واقعيت ما و فكر ما» است كه معلوم ماست؛ و البته اين سخن راست است، چيزى كه هست‏ اين است كه كسى كه اين استدلال را ساخته تصور نموده است كه اگر ما راستى واقعيتى داشته باشيم، در صورت تعلق علم به وى بايد واجد واقعيت (خود واقعيت) بوده باشيم نه واجد علم به واقعيت و حال آنكه قضيه به عكس است و آنچه به دست ما مى ‏آيد علم است نه معلوم (واقعيت).
و اين تصورى است خام زيرا اگر چه پيوسته علم دستگير ما مى‏شود نه معلوم، ولى پيوسته علم با خاصه كاشفيت خود دستگير مى‏ شود نه بى‏ خاصه، وگرنه علم نخواهد بود و كسى نيز مدعى نيست كه ما با علم به خارج، خود واقعيت خارج را واجد مى ‏باشيم نه علم را. (اصول فلسفه و روش رئالیسم)

طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده الیست ها می گویند: ] حواس ما كه قوى ‏ترين وسائل علم به واقعيت خارج مى ‏باشند پيوسته خطا مى‏ كنند، و همچنين وسائل و طرق ديگر غير حواس گرفتار اغلاط زياد هستند، چنانكه دانشمندانى كه با هر گونه وسائل تحرّز از خطا خودشان را مجهز كرده‏اند از خطا مصون نمانده و يكى پس از ديگرى از پاى در آمده ‏اند، پس چگونه مى ‏توان به وجود واقعيتى وثوق و اطمينان پيدا كرد؟
[در پاسخ به ایده آلیست ها باید گفت: ] كسى نمى ‏تواند مدعى شود كه ما در جهان معلومات، خطا و لغزش نداريم و يا هر چه مى ‏فهميم راست و درست است، و فلسفه نيز اين دعوى را ندارد، بلكه دعوى فلسفه اين است كه ما واقعيتى خارج از خودمان فى الجمله داريم و خود به خود (فطرتاً) اين واقعيت را اثبات مى ‏كنيم زيرا اگر اثبات نمى ‏كرديم، نسبت به موضوعات ترتيب اثر منظم نمى‏ داديم، پيوسته پس از گرسنگى به خيال خوردن نمى ‏افتاديم، پيوسته پس از احساس خطر فرار نمى ‏كرديم، پيوسته پس از احساس نفع تمايل نمى ‏نموديم، پيوسته … و پيوسته … (با اينكه انديشه خالى در دست خودمان و اثر خودمان مى ‏باشد و همه وقت مى ‏توانيم به دلخواه خودمان انديشه‏هايى بكنيم). (اصول فلسفه و روش رئالیسم)

طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده آلیست ها می گویند: ] اگر كاشفيت علم و فكر از خارج يك صفت واقعى بود و تنها انديشه و پندار نبود هيچ گاه تخلف نمى‏ كرد و ما با اين همه افكار پر از تناقض و معلومات پر از خطا گرفتار نمى ‏شديم زيرا تحقق خطا و غلط در واقعيت خارج از ما قابل تصور نيست چنانكه وجود ما و فكر ما هيچ گاه نمى ‏تواند غلط بوده باشد، پس به جز ما و افكار ما چيزى را نمى توان اثبات كرد و كاشفيت علم از خارج پندارى بيش نيست.
[در پاسخ به ایده آلیست ها باید گفت: ] اين شبهه نمى ‏تواند غرضِ ايده آليست را تأمين نموده و سفسطه را نتيجه بدهد، تنها كارى كه اين شبهه مى ‏تواند انجام بدهد اين است كه اين پرسش را پيش مى ‏آورد كه در صورتى كه علم و ادراك ذاتا خاصه كاشفيت داشته و «نشان دهنده» مى ‏باشند بايد هيچ گاه خطا نكرده و پيوسته خارج از خود را نشان دهد، پس اين همه خطاها از كجاست؟ و آيا خطاى مطلق‏اند يا نسبى؟ (اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
وقوع خطا در بعضى موارد سبب نمى ‏شود كه ما از جميع معلومات خود حتى از فطريات و حقايق مسلّمه سلب اعتماد نموده و منكر جميع واقعيت هاى خارج كه از راه علم به آنها رسيده ‏ايم بشويم، بلكه خود همين پى بردن به خطا دليل بر اين است كه ما يك سلسله حقايق مسلّمه داريم كه آنها را مقياس قرار داده ‏ايم و از روى آنها به اين خطاها پى برده ‏ايم و اگر نه، پى بردن به خطا معنى نداشت زيرا با يك غلط، غلط ديگرى را نمى‏ توان تصحيح كرد.
و به علاوه دانشمند ايده آليست با همه خطاهايى كه از حس ديده هيچ گاه نشده كه چشم خود را ببندد و در كوچه و خيابان راه برود يا راه و چاه را كه مى ‏بيند هر دو در نظرش مساوى باشند و هر دو را به عنوان دو «انديشه» تلقى نمايد، و همچنين با همه خطاهايى كه از عقل ديده هيچ گاه نشده از استدلال عقلى لب ببندد، بلكه خود همين شبهات ايده آليسم به صورت استدلال عقلى بيان شده است و اگر استدلال عقلى باطل باشد خود اين استدلال هم باطل است. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
راههايى كه بشر به خيال خود براى رسيدن به واقع فرض كرده راه رسيدن به واقع نيست، بلكه راه وصول به يك رشته انديشه‏ ها و افكار است.
مثلًا انسان از راه حس و مشاهده مستقيم مى ‏خواهد از عالم آسمانها مطلع شود، و يا از راه تجربه و آزمايش مى‏ خواهد يك قانون كلى را در طبيعت كشف كند، و يا از راه عقل و فكر مى‏ خواهد وجود يك حقيقتى را ثابت نمايد؛ آيا پس از آنكه مدتى پشت تلسكوپ به مشاهده پرداخت و يا در آزمايشگاه عمليات آزمايشى را انجام داد و يا مقدار زيادى به مغز خود فشار آورد آخر كار جز به يك مشت ادراكات و صور ذهنى كه در حافظه خود جمع نموده به چيز ديگرى نائل شده است؟ پس اين راهها كه بشر آنها را راه رسيدن به واقعيت خارجى مى ‏پندارد فقط راه وصول به يك رشته افكار و انديشه ‏هاى ذهنى است نه راه وصول به واقع خارجى. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

همچنین ببینید

از بستر های زیست اخلاقی (اخلاق قاعدگی)

مردان ژاپنی درد قاعدگی را شبیه سازی کردند. زمانی می توانیم  کسی را به درستی …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *