نیهیلیسم

نیهیلیسم[1] بر آستانه در ایستاده است (نیچه).
نیچه تصویر کاملی از نیهیلیسم می دهد، هیولایی که بر آستانه ایستاده، درون و بیرون را می نگرد. مهمترین خصیصه جهان جدید نیهیلیسم است. نایهیل، امرپوچ است، نایهیلیتی ،پوچی و نایهیلیسم، پوچ گرایی مطلق، بی ارزش دانستن ارزشها، بی بنیاد دیدن هستی. نیهیلیسم، یک انتولوژی است، یک حس است، یک نگاه است و یک نحوه زیست. نیهیلیسم، نگاه تراژیک به عمق و آغاز و انجام است، دیدن هاویه وهن در همه جا و در همه  وقت، باور داشتن به تاناتوس و مرگ و زوال و ملال است. سیزیف و پنلوپه، این را می دانستند، سیزیف می دانست که به قله نمی رسد و پنلوپه هم مدام می بافت و می درید تا به اکنون خویش معنا ببخشد. خیام و حافظ و نیچه و هدایت آن رامی زیستند، مارکی دوساد و ژان کوکتو و کامو و مایاکوفسکی و تسوتایواویسنین و داستایفسکی هم بدان میل و باورداشتند، بوف کور هدایت و ملکوت بهرام صادقی و روزها در راه شاهرخ مسکوب، نماد و نمود تام و تمام نیهیلیسم هستند. نیهیلیسم یک نگرش است، یک حس است، و نوعی نحوه زیست، مثل زیست هرزه گرد نصرت رحمانی است، یک شامه است شاید هم یک شاخک، مانند شاخک حلزونی که آدورنو توصیفش می کند. هانا آرنت راه نجاتی هم یافته بود؛پناه بردن به پاره گفتارها و استعاره ها و روایت ها. او می گوید: داستان ها به همه ی آدم ها کمک می کنند تا معنایی بیابند، و به ما کمک می کنند این معنا را در تکثر خویش بیابیم.[2] مرگ تراژیک بنیامین به ما می گوید پاره گفتارها و استعاره ها و روایت ها هم، همیشه  نجات بخش نیستند.

پی نوشت ها:
[1] – Nihilism
[2] – هانا آرنت، جانسون، ترجمه: خشایار دیهیمی / ۱۲۸

مجتبی بشردوست

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *