خانه / بایگانی برچسب: فلسفه (صفحه 10)

بایگانی برچسب: فلسفه

لغت نامه: اسکندریه

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): پيروانِ … مكتبِ [«لا ادريّون» يا «شكّاكان» یا سپتى سيسم (scepticiSm)] در يونان و بعد در حوزه اسكندريه زياد بودند و تا چند قرن بعد از ميلاد مسيح، اين مكتب ادامه داشت و اخيراً در قرن نوزدهم مسلكهاى فلسفى‏اى پديد آمده كه كم و …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استنتاج

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): استنتاج در جايى گفته مى ‏شود كه ذهن از يك حكم كلى يك حكم جزئى نتيجه بگيرد و به اصطلاح از كلى به جزئى پى ببرد؛ مثلًا پس از آنكه بر ما ثابت شد هر موجود طبيعى فناپذير است، نتيجه مى ‏گيريم پس درخت …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استغفار

سعدی، مصلح‌الدین (شیراز ح ۶۰۶ـ ح ۶۹۱ق): درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همی‌مالید و می‌گفت: یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید. عذر تقصیر خدمت آوردم که ندارم به طاعت استظهار عاصیان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار عابدان جزای …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استدلال

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): وقوع خطا در بعضى موارد سبب نمى ‏شود كه ما از جميع معلومات خود حتى از فطريات و حقايق مسلّمه سلب اعتماد نموده و منكر جميع واقعيت هاى خارج كه از راه علم به آنها رسيده ‏ايم بشويم، بلكه خود همين پى بردن به …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استدلال های عقلی

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): وقوع خطا در بعضى موارد سبب نمى ‏شود كه ما از جميع معلومات خود حتى از فطريات و حقايق مسلّمه سلب اعتماد نموده و منكر جميع واقعيت هاى خارج كه از راه علم به آنها رسيده ‏ايم بشويم، بلكه خود همين پى بردن به …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استخراج

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى‏ برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى‏ شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى ‏كند. معروف ‏ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى‏ شود و هر گاه …

ادامه نوشته »

لغت نامه: استبداد

ولتر، فرانسوا ماری ارویه (۱۶۹۴ ـ ۱۷۷۸) (1105 – 1192 ه.ق): جهان پر از فقر و فساد و نادانی است و این حکومت های استبدادی و اشرافی است که سرمنشأ همه ی این شرور است. این جهان بهترین جهان های ممکن نیست. بیماری، جهل، شر، جنگ، فقر و فساد… لطف …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ارمیس

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى‏ برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى‏ شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى ‏كند. معروف ‏ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى‏ شود و هر گاه …

ادامه نوشته »

لغت نامه: طبقات اجتماع

لغت نامه دهخدا (1377): طبقات اجتماع. [ طَ ب َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب) مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم متفاوتند. مقریزی در رساله ٔ اغاثةالامة بکشف الغمة طبقات اجتماع را بدینسان تقسیم کرده است: 1 – اهل دولت. …

ادامه نوشته »

لغت نامه: جامعه (society)

دانش نامه دانش گستر (1389): جامعه (society) گروهی وسیع شامل سازمان‌های متعدد و تعدادی از انسان‌ها که درطی ادوار از اتکای متقابل اجتماعی و انتظام جمعی بهره‌مند باشد. جامعه مفهومی است که از روابط بین افراد پدید می‌آید، اما ماهیتی متفاوت از مجموع خصوصیات فردی را احراز می‌کند. به تعبیر …

ادامه نوشته »