هوش مصنوعی نقطه ای است که ماشین ها و کامپیوترها صاحب هوش و یا قدرت تفکر میشوند. از نظر فلسفی بنیادی ترن سؤال در مورد هوش مصنوعی این است که آیا چنین امری ممکن است؟ و یا به قول آلن تورینگ: «آیا یک ماشین ممکن است بتواند فکر کند؟». چیزی که این سؤال را تبدیل به یک پرسش فلسفی و نه صرفا علمی یا فنی میکند، دشواری تعریف علمی هوش و تفکر و اهمیت اخلاقی، مذهبی، و حقوقی این مفاهیم است. در سنتهای فلسفی اروپایی و غیر اروپایی موضع گیری اخلاقی و حقوقی علاوه بر افعال بیرونی، به کیفیات ذهنی درونی بستگی دارد. تنها موجودات ذی شعور قادر به عملکرد اخلاقی و دارای جایگاه اخلاقی در نظر گرفته میشوند و ممکن است اخلاقیات آن ها دچار آفاتی مثل خیانت شود. همچنین، تنها موجودات زنده میتوانند متحمل آسیب هایی نظیر درد و رنج شوند. از آن جایی که کامپیوترها به ظاهر و از نظر بیرونی توانایی انجام برخی اعمال ذهنی را دارند، این سؤال به وجود میآید که آیا آن ها به راستی فکر میکنند؟ و اگر کامپیوترها واقعا دارای این توانایی هستند، آیا آن گاه نباید دارای حقوق برابر با انسان ها باشند؟ بسیاری از فیلم ها و کتاب های داستانی به بررسی این سؤال ها در مورد هوش مصنوعی میپردازند.
یکی از دشواری ها این جاست که آیا مطابق دیدگاه های علم زیست شناسی، باید انسان ها را هم نوعی حیوان و حیوانات را هم نوعی ماشین در نظر گرفت؟ به هر حال، ما در پاسخ به این سؤال، به قول آلن تورینگ «انسان ها را از ماشینها جدا در نظر میگیریم»؛ چه انسان هایی که به شکل طبیعی به دنیا آمده اند و چه انسان هایی که به روش های غیر طبیعی مثل آی وی اف و رشد بیرون از رحم به دنیا آمده اند. به شکل خاص باید بدانیم که نظریه ی هوش مصنوعی مدعی است که فکر یا هوش را میتوان به شکل مصنوعی با ماشین هم ایجاد کرد. این جا منظور ما از «ماشین»، ماشین های هوش مصنوعی خواهد بود؛ از آن جایی که علاقه فعلی به ماشین های متفکر به دلیل ظهور نوع خاصی از ماشینها یعنی کامپیوترهای الکترونیکی و یا دیجیتال ایجاد شده است، تمامی بحث های مربوط به هوش مصنوعی در مطلب حاضر نیز حول محور این ماشین ها خواهند بود.
علم و مهندسی هوش مصنوعی به عنوان «تلاشی برای کشف و پیاده سازی زیرساخت کامپیوتری» شناخته شده است که ماشینها را قادر میسازد «به طریقی رفتار کنند که اگر از یک انسان سر می زد هوشمندانه تلقی میشد» (جان مکارتی) و یا تلاش برای وادار کردن آن ها به انجام کارهایی که «اگر قرار بود توسط انسانی انجام شود، نیازمند هوش بود» (ماروین مینسکی). این تعریف های استاندارد این سؤال را نادیده میگیرند که آیا اعمالی که وقتی توسط انسان انجام می شوند هوشمندانه تلقی میشوند، وقتی توسط ماشین انجام شوند هم همان طور ارزیابی میشوند یا خیر؛ این همان سؤال اساسی فلسفی است. نوع به اصطلاح ضعیف هوش مصنوعی نوید ماشین هایی را می دهد که به شکل هوشمند رفتار میکنند؛ ولی دیدگاه «هوش مصنوعی قوی» این نوع عملکرد کامپیوتری را برابر با هوش میداند. رایانش-گرایی معتقد است تمامی افکار عملکرد های رایانشی هستند. هرچند بسیاری از طرفداران هوش مصنوعی قوی رایانش-گرا هستند، باید توجه داشت که این ادعا که برخی عملکرد های رایانشی مصداق تفکر هستند با این ادعا که برخی افکار از نظر ماهیتی رایانشی نیستند، تناقض منطقی ندارد. همچنین این ادعا که تمامی افکار عملکرد رایانشی هستند با این گزاره که برخی اعمال رایانشی (من جمله احتمالا تمامی اعمال رایانشی مصنوعی) مصداق تفکر نیستند، سازگار است.
منبع:
https://www.iep.utm.edu/art-inte/
مترجم: شیدا بادیان