خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / گزیده ای از مباحث جلسه 148 شرح اسفار ملاصدرا
اسفار 148

گزیده ای از مباحث جلسه 148 شرح اسفار ملاصدرا

گزیده جلسه 148 شرح اسفار ملاصدرا 98/08/26

مدرس: مسعود تلخابی

وَ لاَ صُورَةَ يَتَلَبَّسُ هُوَ بِهَا.

اهل لغت درباره معنی صورت این گونه نوشته اند: «الصُورَةُ هَیئَةٌ حَاصِلَةٌ لِلشَّیء عِندَ ایقَاعِ التَّألِیف بینَ أجزَائِه». و در معنای اصطلاحی صورت گفته شده است: «مَا بِهِ الشَّیءُ مَوجُودٌ بِالفِعل».

صورت چیزی است که یک شیء بدان متلبّس می شود؛ یعنی گوئی آن هیأت را می پوشد. آن هیأت را به لباسی تشبیه می کند که آن را بر تن می کند. برای مثال دوره جنینی انسان را تا یک انسان پنجاه ساله در نظر بگیرید. در این روند، نطفه که به علقه تبدیل می شود؛، هیأت علقه را بر تن می کند؛ می توانیم بگوییم تلبّس به علقه روی داده است. طبق تعبیر قرآن مرحله بعدی تلبّس به مضغه است؛ بعد تلبّس به ساختار دارای اسکلت و… تلبّس به صورت های مختلف، مؤخر از مراحل قبلی است؛ یعنی یک حالتی قبل از آن وجود دارد که این تلبّس با آن صورت گرفته است. درباره همه چیز همین حالت وجود دارد اما آیا درباره وجود هم می شود چنین صحبتی کرد؟ آیا می توانیم بگوییم که یک حالت سابق دارد و یک حالت آنی دارد و یک حالت لاحق دارد؟
اسفار 148

جلسه گذشته گفتیم مادّه ای نیست که وجود از آن مادّه به دست آید. یکی از قواعد درباره وجود این بوده که «لاَ مَادَّةَ لِلوُجُود یَستَحِیلُ هُوَ مِنه»؛ مادّه ای نیست که وجود از آن مادّه تغییر یافته باشد. حالت آنی که می گوییم، حالت آنی، صورت می شود؛ یعنی در این آن، «مَا بِهِ الشَّیءُ مَوجُودٌ بِالفِعل»، در این آن، همین حالت را دارد؛ هیأت را دارد؛ متلبّس به یک هیأتی است. «ملاصدرا» می گوید که این هم امکان پذیر نیست: «لاَ صُورَةَ يَتَلَبَّسُ هُوَ بِهَا».

قاعده: قاعده ای که در ذیل این قرار می گیرد، این است که «لاَ صُورَةَ لِلوُجُود يَتَلَبَّسُ هُوَ بِهَا».

وَ لاَ غَايَةَ يَكُونُ هُوَ لَهَا.

و نه غایتی می باشد که آن وجود برای آن غایت باشد؛ یعنی به سوی آن غایت باشد.

کلمه غایت را اهل لغت این گونه معنا کرده اند: «الغَایَةُ مَدَی کُلِّ شَیءٍ». غایت نهایت هر چیزی است؛ پایان هر چیزی است.

در غایت در واقع ما یک حرکتی داریم. در حرکت یک متحرکی هست و مسافتی هست و غایتی هست. این جا غایت را نباید به معنی غرض گرفت. این جا غرض حرکت، مدّ نظر نیست.

کلمه غایت احتمال دارد که از دو ریشه گرفته شده باشد:

  • غَایَةُ الحَرب: غایت در این جا به معنی پرچم است که در جنگ سربازان در نهایت از آن پرچم در سر بر می آوردند؛ آن پرچمی که زده می شد و وقتی به آن پرچم می رسیدند، دیگر جنگ تمام شده بود. آن پرچم را غایت می گویند. یعنی از معانی غایت، رَایَة است؛ رَایَة به معنای پرچم است.
  • غَایَةُ السَّبق: سبق یعنی مسابقه. در دوره های گذشته، یک نی را در یک جایی نصب می کردند و هر کسی به آن نی می رسید و آن را بر می داشت، پایان مسابقه بود. پس غَایَةُ السَّبق آن نی می شود که در پایان مسافت مسابقه نصب شده است و هر کسی اول آن را بردارد، او برنده است.

در عالمی که زندگی می کنیم، یک حرکت و صیرورت دائمی برقرار است و همه اشیاء متحرک هستند؛ در تحرک دائمی اند؛ در پویایی دائمی اند. غایت این پویایی کجاست؟ این حرکت به کجا ختم می شود؟ وقتی فیلسوف از غایت جهان صحبت می کند، نه به معنای این که هر چیزی یک معنایی دارد، بلکه می خواهد بگوید که این صیرورت های دائمی که در جهان وجود دارد، در نهایت به کجا ختم می شود. خاتمه این پویایی و حرکتی که در جهان حاکم است، کجاست؟ این حرکت و صیرورت دائمی به کدام رایت ختم می شود؟ به کدام غایت ختم می شود؟ آیا این صیرورت ها به یک غایتی می رسد؟ یا نه؟

فیلسوفان حکمت متعالیه معتقدند که این صیرورت یک صیرورت جهت دار هست. مثلا جماد در راستای رسیدن به نبات است و نبات در راستای رسیدن به حیوان است؛ حیوان در راستای رسیدن به انسان است و انسان در راستای رسیدن به تجرد است و در نهایت خدا قرار می گیرد.

ملاصدرا در این جا اشاره ای می کند و در جا های دیگر اثبات خواهد کرد که در جهان مبدأ و مقصد، مبدأ و غایت یک چیز است. تمام موجودات جهان از مبدأ و آغاز شروع می شوند و در نهایت به همان باز می گردند. این گردونه ای است که در جهان حاکم است.

اسفار148

این مبدأ و مقصد خودِ وجود می شود. وقتی شیئی در این جهان موجود می شود، از وجود برخاسته است. و این وجود چنان که مبدأ است، غایت هم هست. فیلسوفان گاهی به آیه «إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون» استشهاد می کنند و این که مصیر به خداوند ختم می شود: «وَ إِلَيْهِ الْمَصِير». صیرورت به آن سمت است.

درباره وجود وقتی می گوییم آیا برای وجود غایتی هست؟ یعنی وجود حرکت کند، به چه چیزی برسد؟ در پاسخ این سؤال ملاصدرا می گوید «وَ لاَ غَایَةَ لِلوُجُود»؛ برای وجود غایتی نیست.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *