خانه / قلمرو های فلسفه / زیبایی شناسی / فلسفه از دریچه فیلم
فلسفه از دریچه فیلم

فلسفه از دریچه فیلم

فیلم نه تنها یک موضوع برای تفکر فلسفی بلکه به عنوان وسیله ای برای تعامل با فلسفه و سرو کار داشتن با آن شناخته می شود. کار در این حوزه از ابتدای قرن بیست و یکم رونق گرفته است. همراه با بحث و گفت و گوها در مورد این که تا چه اندازه می توان فیلم را به عنوان «انجام» فلسفه یا فلسفه ورزی دانست، و نه صرف کمک به عنوان وسیله تصویرگری یا موضوعی برای تفکر فلسفی. منشأ تعدادی از دیدگاه های مخالف با این نظر به خاطر ملاحظه تشابهات بین سینما و غار افلاطون است. منشأ دیدگاه های مخالف دیگر انتقادات کلی تر افلاطونی از ظرفیت هنر های داستان پردازانه برای آشکار کردن حقیقت است. در برابر این مخالفت ها، برخی دیدگاه های شجاعانه و جسورانه درباره توانایی فیلم در فلسفه ورزی وجود دارد، به این معنا که بسیاری از کارهایی که به واسطه کلام انجام می شود، می تواند به صورت سینمایی نیز انجام شود. یا این که یک نوع متمایز از تفکر سینمایی وجود دارد که با تأویل اصطلاحات سنتی فلسفی مخالفت می کند. همچنین دیدگاه های معتدل تری وجود دارد، به این معنی که فیلم را می توان درگیر برخی فعالیت های فلسفی قابل شناخت، مانند آزمایش های فکری کرد. یا این که فیلم ها قادرند انواع خاصی از مطالب فلسفی را بهتر از طرق استاندارد فلسفی ارائه دهند. همچنين دیدگاه مخالف “القاء” نیز وجود دارد که بیان می دارد اگر چه فيلم ممكن است برای ارائه تصوير مفيد باشد، ولی هر گونه فلسفه ورزی در واقع توسط فيلسوف با استفاده از فيلم انجام می شود.

در ایده فلسفه ورزی از دریچه فیلم، منظور از فیلم، در درجه اول، فیلم داستانی روایی است. ایده فلسفه ورزی یا حداقل درگیر شدن با فلسفه از دریچه فیلم می تواند به معنای دو چیز باشد:

  • در مرحله اول، ممکن است به معنای استفاده از فیلم به عنوان منبع، منبع مثال و وسیله تصویرگری باشد تا موقعیت های فلسفی، ایده ها و سؤالات را روشن کند.
  • ثانیا، ممکن است به این معنا باشد که خود فیلم باید به عنوان وسیله ای برای فلسفه ورزی باشد (فلسفه ورزی در فیلم یا فلسفه به عنوان فیلم).

مورد دوم دلالت بر تعامل بیشتر فیلم با فلسفه دارد. این که فیلمی تا چه اندازه می تواند فلسفی باشد یا به دانش فلسفی کمک کند، به نوبه خود بحث مجزایی است. با این حال، آن چه مورد استقبال گسترده است، این است که بسیاری از فیلم ها به صورت مفید و پر باری با موضوعات سنتی و معاصر فلسفی سازگار و هماهنگ هستند.

ملاحظه فیلم با توجه به مفهوم فلسفی آن و مسائل فلسفی در فیلم می تواند متمایز از فلسفه فیلم سنتی باشد، گر چه در عمل این دو با هم همپوشانی دارند. هر دو زیر شاخه ای از حوزه زیبایی شناسی فلسفی هستند. فلسفه فیلم به طور سنتی با مطالعه فکری ماهیت فیلم مرتبط است. با هدف بیان این که فیلم چیست، آیا یک هنر است، تفاوت آن با سایر هنرها چیست و غیره. فلسفه فیلم، فلسفه درباره فیلم است. در تضاد با این، ایده ای است که در آن، فیلم به عنوان منبع، وسیله یا واسطه ای برای توضیح و شناخت ایده ها و سؤالات فلسفی است. این ایده فلسفه از دریچه فیلم است. از نظر تاريخی، فلسفه از دریچه فيلم بسیار متاخر تر از فلسفه فيلم است كه در دهه 80 از توسعه چشمگيری برخوردار بود. فلسفه از دریچه فیلم بیشتر از سال 2000 رونق گرفت، اگرچه تعدادی از پیشگامان مهم نیز وجود داشتند كه این ایده را كه فیلم می تواند در فلسفه مشاركت كند، ترویج می كردند از جمله كاول (1979)، جاروی (1987)، كوپر (1999) و فرلاند (2000).

از اواخر قرن گذشته، تعداد قابل توجهی آثار ادبی پدید آمده است که به شناخت مضامین و سؤالات فلسفی از طریق فیلم های داستانی یا ژانرهای فیلم داستانی اختصاص یافته است. آثار ادبی در این زمینه شامل کاوش های کم و بیش محبوب در مورد ابعاد فلسفی فیلم ها و ژانرهای خاص، و نیز آثار کارگردانان یا نویسندگان خاص بوده است (به عنوان مثال، ایروین 2002، آبرامز 2007، سندرز 2007، ایتون 2008، لاکروا 2011). در کنار آن ها، آثاری با گرایش های آموزشی و معرفی فلسفه از طریق فیلم وجود دارد (به عنوان مثال، لچ 2002، رولندز 2004، فالزون2007، کاکس و لووین 2012). همچنین مباحثات تئوریک تری وجود دارد که از ایده فلسفه از دریچه فیلم دفاع می کند (برای مثال، مولهول 2002، وارتنبرگ 2007، سینربرینک 2011) یا از آن انتقاد می کند (به عنوان مثال، راسل 2000، اسمیت 2006، لیوینگستون 2009).

منبع:

https://www.iep.utm.edu/phi-film/

مترجم: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

زبان موسیقی

«هر جا که کلام نتواند پیش رود، موسیقی آغاز می شود.»[1] این جمله را از …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *