خانه / تعلیم و تربیت / فضیلت؛ فضیلت انسان از دیدگاه ارسطو؛ اعتدال

فضیلت؛ فضیلت انسان از دیدگاه ارسطو؛ اعتدال

ارسطو در تعریف “فضیلت انسان” گوید: ملکه ای که انسان را خوب می سازد و به تبع آن اعمال خاص او را نیکو می گرداند و چنین ویژگی، آن هنگام تحقق می پذیرد که انسان در افعال و انفعالاتش «حدّ وسط» را رعایت کند.
فضیلت بر دو نوع است: فضیلت عقلی و فضیلت اخلاقی. فضیلت عقلی از راه آموزش پدید می آید، و رشد می یابد، و بدین سبب نیازمند تجربه و زمان است، در حالی که فضیلت اخلاقی نتیجه عادت است، و از این رو نامش اتیک (ethic) حاصل اندک تغییری در کلمه «اتوس» (ethos) به معنی عادت می باشد.
ارسطو، “فضیلت اخلاقی” را چنین می دانست که در هر امری حد وسط بین دو طرف رعایت گردد، به عبارت دیگر اعتدال بین افراط و تفریط و زیاده و نقصان رعایت شود. زیرا افراط و تفریط در امور خلاف عقل است، و رذیلت شمرده می شود:
«تهور» و «جبن» هر دو رذیله اند، و وسط آنها «شجاعت» است که فضیلت می باشد. «خلاعت» [=فسق و فجور کردن] و «خُمُودِ» شهوت هر دو مذموم اند، و فضیلت «عفت» است.
«سخا» اعتدال بین «بخل» و «تبذیر» است.
«تواضع» حد وسط بین «تکبر» و «تذلل» است.
«بَرتَنی» و «فروتنی» هر دو قبیح اند و «تواضع» حد اعتدال است.
«مسخرگی» و «تلخی» (بدگوشتی) افراط و تفریط است. رویه معتدل «انبساط» و «گشاده روئی» است.
در زبان انگلیسی از «حدّ وسط» به «mean» تعبیر می کنند. و نظریه ارسطو را در اخلاق «The Doctrine of the mean» می گویند. « golden mean» تعبیر دیگری از همین «حدّ وسط» است. حدی که در میان افراط و تفریط استقرار دارد. « golden mean» را در زبان لاتین «‏s‏a‏t‏i‏r‏c‏o‏i‏d‏e‏m‏ a‏e‏r‏u‏a‏» می گفتند. «a‏e‏r‏u‏a‏» در زبان لاتینی به معنی «طلا» و «طلایی» است، و «mediocritas» به معنی «حد وسط». «حد وسط طلایی» (golden mean) را در زبان یونانی «χρυσή τομή» می گویند. «χρυσή» به معنی «طلایی» است. و «τομή» به معنی بخش (section). بخش متضمن معنی «حدّ» است.
در فرهنگ مسلمانان “حد وسط” را “اعتدال” نامیدند. اهل لغت موارد زیر را در معنی «اعتدال» آورده اند:
اول – میانه حال شدن در کمیت و کیفیت. میانه حال شدن در گرمی و سردی و خشکی و تری یا در طول و عرض.
دوم – راست گردیدن. راست گردیدن امر یا چوب.
سوم – مناسب شدن. تناسب یافتن.
چهارم – برابر بودن هر چیزی و گاهی کنایه باشد از اعضا و اندام چرا که اکثر اعضای بیرونی دو دو هستند و با هم عدل یعنی برابری دارند و این مجاز است که اطلاق مصدر بر اسم فاعل شده است.
قوای انسان به افراط و تفریط می گراید. در این افراط و تفریط، از باب تشبیه، هم می توان امتداد کمّ را تصور کرد، و هم اشتداد کیف را. چنانکه می توان اقتصار (= کوتاه شدن) و ضعف را هم در آنها دید. از این رو حد وسطی میان آن دو قابل تصور خواهد بود.
گاهی از این “اعتدال” به «عدل» هم تعبیر شده است، و در تعریف آن گفته شده است: «الامر المتوسط بین طرفی الإفراط و التفریط.» [امر متوسط میان دو طرف افراط و تفریط.]

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

از بستر های زیست اخلاقی (اخلاق قاعدگی)

مردان ژاپنی درد قاعدگی را شبیه سازی کردند. زمانی می توانیم  کسی را به درستی …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *