خانه / قلمرو های فلسفه / فلسفه أولی / فلسفه أولی؛ فلسفه أولی از منظر فارابی

فلسفه أولی؛ فلسفه أولی از منظر فارابی

“فلسفه أولی” را گاهی “علم الهی” و “حکمت الهی” می گویند.
برخی نوشته اند: «[الهی] نام یکی از اقسام سه گانه حکمت است، که عبارتند از: ریاضی، طبیعی و الهی.»
فارابی می گوید: تمام “علم الهی” در کتاب «مابعد الطبیعه» [ارسطو] آمده است.
آنگاه “علم الهی” را به سه بخش تقسیم می کند:
اول: در این بخش از موجودات و از چیزهایی که بر موجودات – تنها از آن جهت که موجود هستند – عارض می شوند، بحث می شود.
این عوارض و اوصاف را “امور عامه” می گویند.
دوم: در این بخش از مبادی برهانها، در علومِ نظریِ جزئی سخن گفته می شود.
علومِ جزئی آنهاست، که هر یک در موجود خاصی بحث می کند، مانند: منطق و هندسه و حساب و ….
مبحث “مقولات عشر” به این موضوعات می پردازد.
این بخش، از مبادی علم منطق، و از مبادی علوم تعالیم (= ریاضیات) و از مبادی علم طبیعی بحث می کند، و راه تصحیح مبادی این علوم و تعریف جوهر ها و خواص آنها را به دست می دهد، و پندارهای نادرستی را که برای قدماء در مبادی این علوم، پیش آمده است، بر می شمرد.
مانند پندار کسانی که گمان کرده اند: نقطه و وحدت و خط و سطح، جوهر مفارق اند.
سوم: این بخش از موجوداتی که جسمیت ندارند، و در اجسام نیستند، بحث می کند.
در این بخش با پرسش های چون اینها مواجه می شویم:
آیا این گونه چیزها [=مجردات] موجود هستند؟ یانه؟
آنگاه با برهان ثابت می کند که موجود هستند.
آیا تعدادشان بسیار است؟ یا نه؟
پس ثابت می کند که بسیارند.
آیا مراتب آنها در کمال یکی است؟ یا دارای مراتب متفاوت هستند؟
سپس با برهان ثابت می کند که در مراحل کمال دارای مراتب متفاوت هستند.
آیا اینها در مقام و مرتبه خود ثابت اند، یا قابلیت تحول و ارتقاء به مراتب بالاتر را دارند؟
آنگاه با برهان ثابت می کند، که این موجودات با آنکه زیاد هستند، از ناقص ترین مرحله به سوی کامل ترین مرحله در حرکت هستند.
آنها این راه را می پیمایند، تا به آن موجود کاملی برسند، که ممکن نیست، موجودی از او کامل تر باشد، و هرگز ممکن نیست که چیزی در مرتبه وجود او قرار گیرد، یا آنکه او را نظیری یا ضدی باشد.
در این بخش که گاهی به آن “الهیات بالمعنی الأخص” گفته می شود، به نتایجی دیگری هم می رسند:
موجود اولی هست که ممکن نیست پیش از او اولی بوده باشد.
موجود قدیمی وجود دارد که ممکن نیست، قدیم تر از او چیزی بوده باشد.
موجودِ ازلیِ قدیمِ واحدِ مطلقیِ هست که ممکن نیست، وجود خود را از هیچ چیز دیگر گرفته باشد.
موجودی هست که دیگر موجودات، در وجود، از او متأخرند.
این موجود، موجود اولی است، که به هر موجودی، سِوَای خود، وجود بخشیده است.
این موجود، ماسوای خود را بر وجه و کیفیت خاصی وجود بخشیده است.
در موجودِ اول، هرگز ممکن نیست، به وجهی از وجوه، کثرت ایجاد شود…
آنگاه چنین نتیجه گیری می شود که:
«موجودی که دارای این صفات است، همان کسی است که شایسته خدائی است، و باید در مورد او معتقد شد که اوست خدایی که نام هایش مقدس است.» (احصاء العلوم)
آنگاه در دیگر صفات خدا دقیق می شود، تا حق مطلب کاملا اداء گردد.
تعریفِ اسماء و صفات و تقسیم آنها و تعدید و تبیین شان، از جمله مباحث مندرج در آنست.
آنگاه مسائل دیگری درباره “افعال خداوند” پیش می آید:
موجودات از او چگونه ایجاد شده اند؟ و وجود خویش را چگونه از او گرفته اند؟
آیا موجودات دارای مراتبی هستند؟
این مراتب برای آنها چگونه پدید آمده است؟
هرکدام از آنها با داشتن چه خصوصیتی شایستگی پیدا می کند، تا در مرتبه ای که قرار گرفته باقی بماند؟
ارتباط و انتظام برخی از آنها با برخی دیگر چگونه است؟
این ارتباط و انتظام، با چه چیزهایی برقرار می شود؟
آنگاه به شمارش دیگر افعال خداوند می پردازد، و درباره موجودات او دقیق تر می شود.
سپس از “عدل خداوند” سخن می گوید. به این معنی که: در هیچ یک از افعال او جور و ستم و خلل و سوء نظام و سوء تألیف راه ندارد، و در هیچ کارش اثری از نقص و شرّ دیده نمی شود.
آنگاه، در ادامه همین مبحث به ابطال پندارهای نادرستی که درباره خدا و افعال او دور می زند، می پردازد، و از چیزهایی که در او، و در افعالش و در موجوداتی که آفریده اوست، نقص وارد می کند، بحث می نماید.
فارابی در ادامه این مبحث می نویسد: « … سرانجام تمام آنها را با چنان برهان هایی ابطال می سازد، که علم الیقین ایجاد می شود، به طوری که ممکن نیست، انسانی در آنها دچار شک و تردید شود، و هرگز امکان ندارد، که ایمان خود را نسبت به او از دست بدهد.» (احصاء العلوم)

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

تقریری از قانون علیت

جهان، مملوّ از پدیدار های گوناگون است. این پدیدار ها، ماهیت هایِ موجودی هستند، که …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *