خانه / قلمرو های فلسفه / فلسفه أولی / خدا؛ براهین اثبات وجود خدا؛ برهان حیات؛ تقریر کرسی موریسون

خدا؛ براهین اثبات وجود خدا؛ برهان حیات؛ تقریر کرسی موریسون

آیا پیدایش “ماده زنده” از “ماده غیر زنده” بدون فاعلیت یک موجود هوشمند ممکن است؟
“برهان حیات” امکانِ چنین پیدایشی را نفی می کند، و حیات را محصول یک مهندسی دقیق و معنا دار می داند.
از این برهان تقریرهای مختلفی می توان ارائه داد. یکی از آنها مبتنی بر حسابِ احتمالات است. خود این تقریر، می تواند گونه های مختلفی داشته باشد. یکی از این گونه ها را کرسی موریسون در کتاب “راز آفرینش” به دست داده است. وی نخست با یک مثال شروع می کند و می گوید:
«ده سكه یا ده ژتون كه از یك تا ده شماره‏گذارى شده باشند در جیبتان بریزید و خوب آنها را به هم بزنید حالا سعى كنید آنها را خارج نمائید بدین ترتیب كه از سكه یا ژتون شماره یك شروع نموده به ترتیب تا سكه یا ژتون شماره ده بالا بروید البته هر دفعه كه سكه یا ژتونى را بیرون می آورید دوباره آن را در جیبتان گذارده و قبل از خارج كردن سكه دیگر مخلوط می نمائید؛ از نظر ریاضى براى اینكه در اولین وهله سكه شماره یك را بیرون بیاورید یك شانس روى ده شانس دارید.
براى اینكه متعاقبا سكه شماره یك و شماره دو را بیرون بیاورید یك شانس روى صد شانس دارید و براى اینكه متعاقبا سكه شماره یك و سكه شماره دو و سكه شماره سه را بیرون بیاورید یك شانس روى هزار شانس خواهید داشت؛
شانس شما در مورد در آوردن هر ده سكه به ترتیب یك روى ده میلیارد خواهد بود كه رقم عظیمى است.»
آنگاه چنین ادامه می دهد:
«اینك سعى كنیم همان برهان را در مورد شرایطى كه اجازه ظهور زندگى در روى زمین را داده‏اند به كار بریم براى این امر مجبوریم اعتراف كنیم كه از نظر ریاضى هیچ سلسله تصادفاتى نمی تواند همه آن شرایط را جمع كند.
اولین شرط: زمین دور محورش با سرعت 1600 كیلومتر در ساعت (سرعت حساب شده در استوا) مى‏چرخد.
فرض كنیم كه این گردش ده مرتبه كندتر گردد نتیجه این می شود كه در چنین روزهاىِ ده مرتبه بلندتر، حرارت خورشید همه زندگان را بسوزاند، و آنچه زنده بماند بسیار محتمل است كه در شبهاى ده مرتبه بلندتر یخ بزند.
شرط دیگر موجودیت ما: خورشید منبع زندگى داراى حرارت سطحى 5500 درجه است، زمین درست به فاصله‏اى از این آتش ابدى قرار گرفته كه به ما اجازه می دهد به اندازه لازم گرم شویم اگر خورشید فقط نصف پرتوش را نصیب ما می كرد یخ می زدیم و اگر یك برابر و نیم آن را دریافت می نمودیم برشته می شدیم.
فصول ما معلول میل 23 درجه ‏اى محور زمین است، اگر این میل وجود نداشت تبخیر دریاها فقط در دو جهت شمال و جنوب رخ می داد، و قاره ‏هاى یخ به تدریج در قطبین به روی هم انباشته می شدند.
ماه حركت دریاها را كنترل می كند: فرض كنید كه ماه تا 80000 كیلومترى زمین نزدیك شود آن وقت جذر و مدهاى عظیمى در دو دفعه در روز قاره‏ هایى را خواهند پوشاند.
حال فرض كنید كه ضخامت قشر خارجى زمین سه متر افزایش یابد، اكسیژن كه براى زندگى هر حیوانى لازم است از بین خواهد رفت یا بالعكس فرض كنید كه اقیانوسها یك یا دو متر گودتر باشند زندگى نباتى به علت فقدان كربن و اكسیژن نابود خواهد شد.
این آثار- از بین آثار بی شمار دیگر- ثابت می نمایند اگر ظهور زندگى در روى زمین به علت تصادف بود یك شانس روى میلیاردها و میلیاردها شانس وجود نداشت كه زندگى روى سیاره ما پدید آید.»
کرسی موریسون با این اظهارات می خواهد چنین نتیجه بگیرد که جهان ما كار یك “عقل خلاق” است.
بر ارقام مذکور این داده ها را نیز می توان افزود:
فاصلۀ میانگین زمین از خورشید ۱۴۹,۵۰۰,۰۰۰ کیلومتر، پیرامون آن در استوا ۴۰,۰۷۰ کیلومتر، تناوب چرخش محوری آن ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه و ۴.۱ ثانیه، و سال یا کامل‌شدن مدار، و دورۀ نجومی آن، ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه است.
میانگین سرعت زمین به دور خورشید ۳۰ کیلومتر در ثانیه است.
زمین با سرعت ِ۱۶۷۰ کیلومتر بر ساعت بر محور خود می چرخد. (حرکت وضعی)
صفحۀ مدار زمین نسبت به صفحۀ استوایی‌اش ۲۳,۵ درجه مایل است که نتیجۀ آن تغییر فصل‌ها است.
قطر خورشید، ۱.۴ میلیون کیلومتر، دمای سطحی‌اش در نورسپهر (photosphere)، حدود ۵,۸۰۰ درجۀ کلوین (۵,۵۳۰ درجۀ سانتی‌گراد) و دمای مرکزش ۱۵میلیون درجۀ کلوین (حدود ۱۵میلیون درجۀ سانتی‌گراد) است.
حدود ۷۰ درصدش از هیدروژن، ۳۰ درصدش از هلیوم (helium)، و کمتر از ۱ درصدش از عناصر دیگر تشکیل شده است.
انرژی خورشید از واکنش‌های گداختِ هسته‌ایِ (nuclear fusion) تبدیل هیدروژن به هلیوم تأمین می‌شود و مقدار بسیار زیادی نور و حرارت تولید می‌کند که موجب ادامۀ حیات در زمین است.
چرخش آن را می‌توان با مشاهدۀ عبور لک‌های تیرۀ خورشید (نواحی سردتری با دمای حدود ۳,۶۰۰ درجۀ کلوین/۳,۳۰۰ درجۀ سانتی‌گراد) روی قرص آن دنبال کرد.
قطر ماه ۳,۴۷۶ کیلومتر و جرم آن ۰.۰۱۲، تقریباً یک‌ هشتادُم جرم زمین است.
گرانی سطحی آن فقط ۰.۱۶ یا یک‌ ششم گرانی زمین است.

فاصلۀ متوسط آن از زمین ۳۸۴,۴۰۰ کیلومتر است و هر ۲۷.۳۲ روز، یا یک ماه نجومی، در جهت غرب به شرق بر گرد زمین مدار می‌پیماید.
ماه به دور محور خود می‌چرخد و همیشه یک طرف آن روبه زمین است.
این اندازه ها و تقدیرها اگر اندکی کم یا زیاد شوند، جهان چیزی نخواهد بود که امروز می بینیم.

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

ثنویت وجود و ماهیت

تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اولی است. شما …

یک دیدگاه

  1. بسیار عاااالی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *