خانه / تعلیم و تربیت / حمد (11)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (11)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (11)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا – 1394/08/16
مدرس: مسعود تلخابی

“حمد” در انسان از سه مرحله ترکیب شده است: ادراک زیبایی، تأثر از زیبایی، بیان زیبایی.
این سه مرحله در تمام انسان ها یافت می شود.
گاهی افرادی در میان انسان ها یافت می شوند که به مرحله ای از اندیشه رسیده اند که “حمد” را جز برای خداوند ندانند. وصول به این اندیشه جز با سلوک عقلی میسر نیست.
ترتیب این سلوک را می توان چنین تبیین کرد:
جهانى كه ما در آن زندگى مى ‏كنيم حادث و ممكن الوجود است. هر موجود حادث و ممکنی نیازمند مُحدِث و علت است. این علت از دو حال خارج نیست، یا ممکن است، یا واجب. اگر ممکن باشد به علت دیگری نیاز خواهد یافت، و این سلسله علت ها تا آنجا پیش خواهد رفت که به واجبی ختم شود. بنابرین هر موجود حادث و ممكن الوجودی بايد منتهى به واجب الوجودی گردد. واجب الوجود جز یکی نمی تواند باشد. آنچه غیر واجب الوجود است، “ممکن الوجود” است. هر آنچه ما در این جهان مشاهده می کنیم، از واجب الوجود نشأت گرفته است. نه تنها وجودِ معلول، بلکه استقلال معلول در ذاتش و در همه شؤونش همه به خاطر و به وسيله علت است. معلول هر كمالى كه دارد، سايه ‏ای است از هستى و کمال علت. اگر براى حُسن و جمال، حقيقتى در وجود باشد، كمال آن، و استقلالش از آن خداى واجب الوجودِ متعالى است، زیرا اوست علتى كه همه علل به او منتهى مى ‏شوند.
ثنا و حمد عبارت از اين است كه موجود با وجود خودش كمال موجود ديگرى را نشان دهد، البته موجود ديگرى كه همان علت او است، و چون تمامِ كمالها از همه موجودات به خداى تعالى منتهى مى‏ شود، پس حقيقت هر ثناء و حمدى هم به او راجع مى ‏شود، و به او منتهى مى ‏گردد، پس بايد گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ.»
در نتیجه این سلوک فکری فرد برای هیچ چیزی جز خداوند استقلالی نمی یابد. همه چیز از اوست، و مِلک اوست.
بیان قرآن نیز همین نتیجه را به دنبال دارد:
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ (غافر: 62) [اين است خداى شما كه خالق هر چيز است.] در این آیه اعلام می دارد كه هر موجودى كه مصداق كلمه «شیئ» (= چيز) باشد، مخلوق خداست. و نيز می فرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ» (سجده: 7) [آن خدايى كه هر چه را خلق كرده زيبايش كرده است.] در این آیه اثبات می کند كه هر چيزى كه مخلوق است به آن جهت كه مخلوق او است و منسوب به او است حَسَن و زيبا است.
بنابرین “حُسن” و “زيبايى” دائر مدار خلقت است، هم چنان كه خلقت دائر مدار حُسن مي باشد. هيچ خلقى نيست مگر آنكه به اِحسان خدا حَسَن و به اِجمال او جميل است. از این رو هيچ حُسن و زيبايى نيست مگر آنكه مخلوق او، و منسوب به او است.
از سوی دیگر می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» (زمر: 4) [او است خداى واحد قهار.]، و نيز می فرماید: «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ» (طه: 111) [ذليل و خاضع شد وجوه در برابر حى قيوم.] در اين دو آيه از این امر خبر می دهد كه هيچ چيزى را به اجبار كسى و قهر قاهرى نيافريده است.
او هيچ فعلى را به اجبار اجبار كننده‏اى انجام نمی دهد، بلكه هر چه می آفریند، با علم و اختيار خود می کند، در نتيجه هيچ موجودى نيست مگر آنكه فعل اختيارى او است، آن هم فعل جَميل و حَسَن، پس از جهت فعل تمامى حمدها از آن او است.
از جهت اسم نیز چنین است:
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى» (طه: 8) [خدا است كه معبودى جز او نيست، و او را است اسماء حسنى.] «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ» (اعراف: 180) [خداى را است اسماء حسنى، پس او را به آن اسماء بخوانيد، و آنان را كه در اسماء او كفر مى‏ورزند رها كنيد، و به خودشان واگذاريد.] در این آیات می فرماید که او هم در اسمائش جميل است، و هم در افعالش، و هر جميلى از او صادر مى ‏شود.
بنابرین روشن می شود كه خداى تعالى هم در برابر اسماء جميلش محمود و سزاوار ستايش است، و هم در برابر افعال جميلش، و نيز آشکار می شود كه هيچ حمدى از هيچ حامدى در برابر هيچ امرى محمود سر نمى‏ زند مگر آنكه در حقيقت حمد خدا است، براى آنكه آن جميلى كه حمد و ستايش حامد متوجه آنست فعل خدا است، و او ايجادش كرده، پس جنس حمد و همه آن از آن خدا است.

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *