خانه / علوم شناختی / کیفیت تجمع “موجودات ذهنی” و ساختار ذهن

کیفیت تجمع “موجودات ذهنی” و ساختار ذهن

کیفیت تجمع “موجودات ذهنی” را در ذهن چند گونه می توان فرض کرد:
اول: موجودات ذهنی بدون هیچ ارتباطی با هم دیگر در کنار هم در ذهن انباشته شده باشند.
دوم: موجودات ذهنی مرتبط به هم دیگر در ذهن چون یک ساختار باشند.
این ارتباط خود می تواند دو گونه باشد: ارتباط عقلانی و منطقی و طبیعی، ارتباط غیر عقلانی و غیر منطقی و ساختگی.
سوم: موجودات ذهنی دو دسته باشند: یک دسته فاقد ارتباط باشند و صرفا تجمع در کنارهم باشند. گروه دیگر دارای نظام و واجد ساختار باشند. در این صورت ذهن قادر نیست که موجودات ذهنی دسته اول را در ساختار گروه دوم جای دهد.
چهارم: موجودات ذهنی گروهای متعدد باشند، و هر گروه مجزا از گروه دیگر دارای نظام و ساختار باشند. این نظام ها با هم دیگر متفاوت باشند.
فرض اول نمی تواند درست باشد. ذهن همواره سعی می کند موجودات ذهنی را در ارتباط با یکدیگر ترتیب دهد، و میان آنها نظمی بر قرار کند.
فرض دوم نه تنها ممکن است، بلکه تکاپوی طبیعی ذهن در این سمت و سو است. فیلسوف در صدد وصول به چنین ساختاری است. این فرض بر دو گونه قابل تحقق است:
الف – موجودات ذهنی دارای نظام و ساختار واحدی باشند، و این نظام واحد قابل تجزیه به نظام های کوچک تر نباشد.
ب – موجودات ذهنی دارای نظام و ساختار واحدی باشند، و این نظام و سیستم واحد قابل تجزیه به نظام های کوچک تر باشد، مانند یک ارگانیسم. برای نمونه ارگانیسم انسانی از سیستم های کوچکتری ترکیب شده است. سیستم های مغز و اعصاب و گوارش و تنفس و قلب و عروق و … در کنار هم جمع شده اند، ارتباط طبیعی و عقلانی هم دارند و ارگانیسم انسانی را به وجود آورده اند. چنین پیوند میان “موجودات ذهنی” را می توان “پیوند ارگانیسمی” نامید.
فرض سوم امکان پذیر است. شاید ذهنِ بیشتر انسان ها این گونه باشد. در ذهن آنها ساختاری وجود دارد، ولی در این ساختار این قابلیت نیست که بتواند تمام موجودات ذهنی را در خود جای دهد. در چنین ذهنی همواره موجوداتی معطل وجود دارند، که خود ذهن هم نمی تواند دلیل وجود آنها را توجیه کند. گاهی در نظام های آموزشی اطلاعاتی به مخاطبین عرضه می شود. این مخاطبین نمی توانند آن اطلاعات را در ساختار ذهنی خویش جای دهند. از این رو آن اطلاعات تا آخر عمر به عنوان “موجودات ذهنی معطل” در ذهن آنها باقی می ماند. البته همواره مشکل در نوع اطلاعات نیست، بلکه بیشر اوقات، اشکال در نوع ارائه اطلاعات و ساختار ذهنی مخاطبین می باشد.
فرض چهارم نیز وجود دارد. ذهن هایی هستند که در آنها ساختارهای متمازی وجود دارد، و این ساختار ها هیچ ارتباطی به هم دیگر ندارند. این ذهن ها چون شهرهای متمایز از هم هستند. برای مثال، انسانی را تصور کنید که در سه دانش تخصص دارد. قلمرو هر دانش در ذهن او تجمعِ نظام مند موجودات ذهنی متعدد است، ولی این سه تجمع هیچ ارتباطی با هم دیگر نیافته است.
شاید بزرگترین آفت ذهن افتادن در دام ارتباطات ساختگی است. میان “موجودات ذهنی” چند نوع ارتباط می تواند وجود داشته باشد:
گاهی این ارتباط طبیعی و عقلی و منطقی است، و در سایه قوانین عقلانی قابل تبیین است.
زمانی، این ارتباط ها عادی و عرفی است. ذهن عادت کرده است که بعضی چیزها را همواره در کنار برخی چیزهای دیگر ببیند. بدون آنکه تلازمی طبیعی و عقلانی و منطقی و واقعی میان آنها باشد. مشکل، زمانی حادّ می شود که بخواهیم از قصد چنین تلازم هایی بسازیم.
برخی اوقات هم این ارتباط ها و تلازم ها قرار دادی و وضعی است.
“ذهن برتر” می تواند این سه تلازم را از هم دیگر تفکیک کند.

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *