خانه / دین و ادیان / وجه خدا

وجه خدا

در چند آیه از قرآن درباره “وجه الله” (وجه خدا) سخن به میان آمده است:
وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ (بقره: 115) [مشرق و مشرق و مغرب از آن خداست. پس به هر جاى كه رو كنيد، همان جا “وجه خدا” است. خدا فراخ‏ رحمت و داناست.] این آیه هر جا را “وجه خدا” می داند.
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (قصص: 88) [با خداى يكتا خداى ديگرى را مخوان. هيچ خدايى جز او نيست. هر چيزى هالک است مگر “وجه او”. حُکم، حُکم اوست و همه به او بازگردانيده شويد.] كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ، وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ (رحمن: 27 – 26) [هر چه بر روى زمين است فانی است، و “وجه پروردگار” صاحب جلالت و اكرام توست كه باقى می ماند.] در دو آیه مذکور به بقاء “وجه خدا” اشاره شده است.
لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (بقره: 272) [هدايت يافتن آنان بر عهده تو نيست، بلكه خداست كه هر كه را كه بخواهد هدايت می كند. و هر مالى كه انفاق می كنيد پس برای خود شماست و جز براى طلب “وجه خدا” چيزى انفاق نمی کنند و هر چه انفاق كنيد پاداش آن به شما مى ‏رسد و بر شما ستم نخواهد شد.] وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (رعد: 22) [آنان كه به طلب “وجه پروردگار” خويش صبر پيشه كردند، و نماز گزاردند و در نهان و آشكار از آنچه به آنها روزى داده‏ايم انفاق كردند و بدى را به نيكى دفع می كنند. سراى آخرت خاص آنان است.] وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‏، إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‏ (لیل: 20 – 19) [و هيچ كس را بر او حقى نباشد كه اينك پاداش خواهد، مگر جستن “وجه پروردگار” والاى خويش.] در سه آیه فوق، سخن از “ابتغاء وجه خداوند” است.
وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمينَ (انعام: 52) [كسانى را كه هر بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را می خوانند و خواستار “وجه او” هستند، طرد مكن. نه چيزى از حساب آنها بر عهده تو است و نه چيزى از حساب تو بر عهده ايشان. اگر آنها را طرد كنى، در زمره ستمكاران درآيى.] وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (کهف: 28) [و همراه با كسانى كه هر صبح و شام پروردگارشان را می خوانند و “وجه او” را مى ‏جويند، خود را به صبر وادار. و نبايد چشمان تو براى يافتن پيرايه‏هاى اين زندگى دنيوى از اينان منصرف گردد. و از آن كه دلش را از ذكر خود بى‏خبر ساخته‏ايم، و از پى هواى نفس خود می رود و در كارهايش اسراف می ورزد، پيروى مكن.] این دو آیه از کسانی سخن می گوید که “وجه او” را می خواهند.
سرانجام آیه زیر از اطعام برای “وجه او” سخن گفته است:
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (انسان: 9) [جز اين نيست كه شما را براى “وجه خدا” اطعام می كنيم و از شما نه پاداشى می خواهيم نه سپاسى.] اما منظور از “وجه الله” (وجه خدا) چیست؟
كلمه “وجه” از هر چيز به معناى آن رويى است كه به طرف ماست، و ما به سويش می رويم. اصل در معنى “وجه” همان “وجه آدمى” و “صورت” او است، كه يكى از اعضاى وى می باشد.
منظور از “وجه خدا” اسماء حسنى و صفات علياى اوست. متوجهين به درگاهش با این صفات و اسماء متوجه او مى ‏شوند، و به وسيله آنها خدا را مى ‏خوانند و عبادت می كنند، هم چنان كه خودش فرمود: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها» (اعراف: 18)
اما به هيچ وجه راهى به ذات متعالى خداوند نيست.
از این رو قاصدين آن درگاه و مريدين اگر قصد او را می كنند بدين جهت است كه او اله و رب و علىّ و عظيم و رحيم و صاحب رضوان است و صاحب صدها اسماء و صفات ديگر.

كسى كه خدا را مى ‏خواند و وجه او را می خواهد اگر صفات فعلى او نظير رحمت و رضا و انعام و فضل را منظور دارد آن وقت اراده وجه خدا به اين معنی می شود كه خدا او را به لباس مرحوميت و مرضى بودن در آورد.
اگر منظور او صفات غير فعلى خدا مانند علم و قدرت و كبرياء و عظمت او است، منظورش اين است كه با اين صفات عليا به درگاه او تقرب جويد. بدین معنی که: می خواهد خود را در جايى قرار دهد كه صفت الهى اقتضاى آن را دارد، مثلا آن قدر خود را ذليل جلوه دهد كه عزت و عظمت و كبريايى او اقتضاء آن را دارد، و آن چنان خود را در موقف، جاهل عاجز ضعيف قرار دهد كه‏ علم و قدرت و قوت خدا آن را اقتضاء می كند، و همچنين ساير صفات.
این معنی را علامه طباطبایی در المیزان آورده است.
حافظ می گوید:
وجهِ خدا اگر شودت منظرِ نظر
زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی
اگر تنها وجه خدا نظرگاه دیده تو شود و از هر چیز جز خدا چشم بپوشی بی گمان بینا دل و روشن روان خواهی شد.

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

به بهانه داستان «کبوتر طوق‌دار» ۱

کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *