خانه / تعلیم و تربیت / دو نوع عقلانیت (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا

دو نوع عقلانیت (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا

دو نوع عقلانیت (1)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 4 شرح اسفار ملاصدرا – 1394/08/16
مدرس: مسعود تلخابی

“عقلانیت” (rationality) به معنی “خردمندی” و “خردگرایی” است. معمولا آن را در برابر پیروی از هیجانات و احساسات قرار می دهند. به دو تعریف “عقلانیت” توجه فرمایید:
الف – مبتنی بر عقل بودن نه احساسات و هیجانات (emotions).
ب – اقتدار بر تفکر واضح و صریح و تصمیم گیری بر پایه عقل و دلیل، نه برپایه احساسات و هیجانات.
ما از دو نوع عقلانیت می توانیم سخن بگوییم:
در آیه 28 سوره کهف آمده است: وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (کهف: 28) [و همراه با كسانى كه هر صبح و شام پروردگارشان را می خوانند و “وجه او” را مى ‏جويند، خود را به صبر وادار. و نبايد چشمان تو براى يافتن پيرايه ‏هاى اين زندگى دنيوى از اينان منصرف گردد. و از آن كه دلش را از ذكر خود بى ‏خبر ساخته ‏ايم، و از پى هواى نفس خود می رود و در كارهايش اسراف می ورزد، پيروى مكن.] در این آیه دو گروه را در برابر هم می نهد:
گروه اول: الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ
گروه دوم: مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً
خداوند پیامبر (ص) را به همراهی گروه نخست فرامی خواند، و از اطاعت و پیروی گروه دوم منع می کند. خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: «لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» [چشمانت را از ایشان درنگذران و منصرف نکن در حالی که زینت حیات دنیا را می خواهی.] شاید از تقابل میان “يُريدُونَ وَجْهَهُ” و “تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا” بتوان چنین استنباط کرد که این دو راه، غیرِ هم سو هستند. حداقل گاهی ابتغاءِ دنیا و زینت های آن (مانند: شهرت، قدرت، ثروت) در تضاد با “خواستن وجه او”ست.
-یک مثال بزنم: به زندگی دو فرد زیر توجه بفرمایید:
یک نفر هست، که زندگی اش را صرفِ شناخت حقیقت و عمل بدان کرده است، شناختِ خداوند و “ابتغاء وجه او” غایت زندگی اوست. هر فعالیتی که می کند رضایت و خشنودی او را مد نظر دارد. این فعالیت ها می توانند اقتصادی، تحصیلی و … باشند. در این راه هزینه هایی هم می کند. وقت می گذارد، پول خرج می کند و … برای مثال کتاب می خرد، مطالعه می کند. آن زمان هایی که می توانسته اضافه کاری کند نکرده است و زمان و هزینه خود را صرف و تعالی خود کرده است. یکی از اساتید ما می گفتند روزی “میرزا محمود شهابی” را دیدیم که از اتاق رییس دانشکده با ناراحتی و عصبانیت خارج شد. احوالش را جویا شدیم. گفت: برای من کلاس بیشتری قرار داده اند، نمی گویند من کی مطالعه کنم و کی به تحقیق بپردازم؟ چنین انسانی شاید از نظر مالی چندان رشد نکند. زیرا هدف زندگی او کسب دنیا و حفظ آن نیست. این انسان به هیچ عنوان به ظلم تن نخواهد داد، دروغ نخواهد گفت، چاپلوسی نخواهد کرد و …
اما نفر دوم در برابر فرد اول قرار می گیرد، تمام هدف این فرد، کسب دنیا و زینت های آن (ثروت، شهرت و قدرت) است. حساب درهم و دینارش را به دقت دارد؛ این که یک قِران هم به کتاب نمی دهد؛ می داند کجا هزینه کند که مثلا سودش فردا دو برابر شود؛ این فرد ممکن است از نظر مالی رشد کند، و بخش بزرگی از دنیا و زینت های آن را از خود کند. این فرد همه چیز را در راستای این هدف (کسب دنیا و زینت های آن) تعریف می کند. اگر درس می خواند، اگر کار اقتصادی می کند، اگر دینداری می کند و …”اخلاق” در ذهن چنین فردی با توجه به هدفش تعریف می شود. اگر روزی دروغ و ظلم او را به این هدف می رساند، پس باید این کارها را انجام داد، و اگر روزی صدق و عدل به هدفش می رساند، باید انجام داد. اگر رسیدن به این هدف چاپلوسی می طلبد، نمّامی می خواهد باکی نیست و …
حال اینجا این سؤال مطرح می شود؟ که از این دو فرد کدام “عاقل” است؟
نخستین عقل حقیقت محور است، دومی عقل دنیا محور.
کسی که “عقل دنیا محور” دارد، دارنده “عقل حقیقت محور” را دیوانه می خواند….

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *