خانه / تعلیم و تربیت / حمد (17) /محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (17) /محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (17) /محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/08/23

مدرس: مسعود تلخابی

سوالی در این جا مطرح می شود و آن این است که چه جور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم أقصی مراتب حمد است اما وجوداً یکی از اجزای این عالم است؟ مگر جزئی از این عالم می تواند کل را به نمایش بگذارد؟ در پس این مسأله یک ضرورت عقلی وجود دارد و آن این است که دلالت کل أقوی از دلالت جزء است؛ یعنی کل عالم، حالا شما کل عالم طبیعت را در نظر بگیرید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جزئی از آن است، در دلالت بر اوصاف خداوند می بایست أقوی از دلالت خودِ شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد. این سوال که به این صورت طرح شد، این گونه پاسخ داده می شود که برای انسان کامل اطواری است. مراحلی برای انسان کامل وجود دارد؛ در یک مرتبه ای انسان کامل «إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ» است؛ در این مرتبه جزئی از عالم است و در این مرتبه حکایت کل، أقوی از حکایت جزء خواهد بود اما در کنار این، مراتبی برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وجود دارد که این ها را اشارتاً عرض می کنم؛ مثلا در یک روایتی هست که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لِي‌ مَعَ اللَهِ وَقْتٌ لَا يَسَعُنِي‌ فِيهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ»؛ برای من با خداوند زمانی است، قرار نمی گیرد در آن هیچ فرشته مقربی و هیچ پیامبر مرسلی؛ این مقام «دَنَی فَتَدَلیَّ» است؛ مقام «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنَی» است که یک جایی است که هیچ چیزی جز خدا و پیامبر او نیستند؛ این هم یک بخشی از انسان کامل است. در جای دیگر می فرماید: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ»؛ هر کسی اطاعت کند مرا، به تحقیق اطاعت کرده است خداوند را و هر کسی دشمن دارد مرا، [به تحقیق] دشمن داشته است خداوند را؛ یعنی خود را با خداوند در یک کفه قرار می دهد و این چنین از خویش حکایت می کند. در حدیث دیگری هست که «فَيُلهِمُنِي اللّهُ مَحامِدَ أحمَدُهُ بِها لا يَحضُرُنِي الآنَ فَأحمَدُهُ بِتِلكَ المَحامِد»؛ الهام می کند مرا خداوند، محامدی، حمد می کنم او را با آن ها (یعنی با الهام خداوند او را حمد می کنم)؛ الان نزد من حاضر نیست و او را به آن محامد حمد گویم؛ این ها نشان می دهد که برای انسان کامل، خلیفه خداوند که متصف به صفات الهی است، یک جنبه بشری وجود دارد که با توجه به آن جزئی از عالم است ولی یک جنبه ای وجود دارد که فراتر از حتی کل عالم است و به اعتبار این کلیت و به اعتبار این مرتبه است که او به مقام محمود می رسد و خداوند با او تمام صفاتش را آشکار می کند.
سوال: معنی جمله آخر را یک بار دیگر می گویید؟
الهام می کند خداوند مرا محامدی که با آن ها خداوند را حمد می کنم؛ الان نزدم حاضر نیست پس با آن محامد او را حمد گویم.
این یک حالی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دست می دهد تا به واسطه آن حال، با خداوند در ارتباط باشد و آن مقام کل را که حقیقت محمدیه باشد، تحقق دهد.
سوال: معراج هم از همین…؟
بله معراج را هم می شود در زیر مجموعه این قرار داد.
سوال: با این مقام ها می توانیم سوالی که شما فرمودید، جواب دهیم؟ یعنی وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جزء نمی شود؟
نمی شود دیگر؛ در این مقام ها جزء نیست بلکه کل است و مشرِف به تمام عالم. در این مقام جزئی از عالم نیست.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *