امام علی (ع) (مکه ۲۳پ ق ـ کوفه ۴۰ق):
(أَنْتَ الْأَبَدُ فَلَا أَمَدَ لَكَ.) (نهج البلاغه: خ 109) تويى دائم، پس برای تو هیچ غایت و نهایتی نیست. بعضى گفته اند كه در اينجا مضاف محذوف است اى: “ذو الابد” يعنى تويى صاحب دوام. (تنبیه الغافلین/ 1، 521)
شاید بتوان در این عبارت ابد را به معنی دهر نیز گرفت، چنانکه از احادیثی که به طریق اهل سنت از پیامبر(ص) نقل شده این مضمون آمده است: وَحَدَّثَنِى زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ حَدَّثَنَا جَرِيرٌ عَنْ هِشَامٍ عَنِ ابْنِ سِيرِينَ عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ «لاَ تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ». (صحیح مسلم/ 7، 45) [دهر را دشنام ندهید که خداوند همان دهر است.]
علامه مجلسی در تفسیر این روایت می نویسد: «أي فاعل الافعال التي تنسبونها إلى الدهر وتسبونه بسببها هو الله تعالى.» (بحار الانوار/ 57، 9) [یعنی فاعل افعالی که به دهر نسبت می دهید، و به سبب آن افعال او را دشنام می دهید، خداوند است.]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد ( ـ بغداد ۵۰۲ق):
«كلمه أبد، زمانى است پيوسته و غير گسسته بر خلاف واژه زمان كه پيوسته نيست چنانچه مىگويند زمان آن كار- و نمى گويند- أبد آن كار- حقّ اين است كه “أبد” زمانى است كه تثنيه و جمع ندارد، زيرا تصوّر ابدى ديگر كه به أبد اوّل پيوسته باشد درست نيست. و گفته اند كه “أبد” را به صورت “آباد” جمع بسته اند و اين ويژگيها براى اسم جنس است كه در بعضى اوقات جمع بسته مى شود. از اين روى گروهى معتقدند كه جمع أبد به صورت آباد از مولّدين يعنى اعراب نو خاسته و نو پرداز است كه در زبان عرب اصيل نيست.» (مفردات / 8)
طریحی، فخرالدین محمد (۹۷۹ـ رماحیه ۱۰۸۵ق):
«الأبد الدَّهرُ الطَّويلُ الّذي ليس بمحدودٍ.» (مجمع البحرین / 3 ، 5) [“ابد” روزگار طولانی است که محدود نباشد.]
سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش):
ابد يعنى هميشه و ابدى يعنى هميشگى. ابد عبارت از زمان غيرمتناهى است در طرف آينده و ابدى يعنى آن چه هميشگى بوده و فناناپذير است و ابديات عقول مجردهاند. (فرهنگ اصطلاحات ملا صدرا)
دانش نامه دانش گستر (1389):
اَبَد در لغت یعنی بیانتها و بیپایان، و در اصطلاح فلسفه و کلام، دربرابر ازل (بیابتدا، بیآغاز). از ابد دوگونه تعریف میتوان بهدست داد: ۱. با تأکید بر هستی، دوام و استمرار بیپایان هستی است در آینده؛ ۲. با تأکید بر زمان، مدت یا زمانی است که نه با فکر و اندیشه و خرد به پایان آن توان رسید، نه حتی با وهم و گمان. در اندیشۀ ایرانی زردشتی، بهویژه در زروانیسم، از جهان «اَکرانه» یعنی جهانی که زمان در آن بیپایان است، یاد میشود، که با مفهوم ابد و ابدیت قرابت دارد. واژۀ ابد ظاهراً معرب اَپَد یا اَپاد پهلوی، بهمعنی بیپایان است.