خانه / تعلیم و تربیت / حمد (21)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 6 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (21)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 6 شرح اسفار ملاصدرا

حمد (21)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 6 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/08/30

مدرس: مسعود تلخابی

ملاصدرا می گوید الحَمدُ لِلَّه ممکن است دو معنی داشته باشد:
1) ممکن است به مبدأ وجود و غایت آن اشاره داشته باشد.
بعد می گوید اَلحَمدُ لِلَّه؛ اَلحَمدُ لِلَّه از چهار جزء ترکیب یافته است: ال + حَمد + لِ + لله.
می گوید «ال» می تواند:
1. جنس باشد. در صورت جنس بودن این گونه معنی می کند، می گوید اگر جنس باشد یعنی «إنَّ حَقیقَةَ الوُجُود و جِنسِه لأجلِ إستِکمَالِهَا بِمَعرِفَتِهِ تَعَالی وَ وُصُولُهَا إلَیهَا»؛ رسیدنش به آن معرفت و تکمیل آن.
2. استغراق باشد. در استغراق این عبارت را می آورد: «الوُجُودُ کُلُّه لأجلِ إستِکمَالِهَا بِمَعرِفَتِهِ تَعَالی وَ وُصُولُهَا إلَیهَا».
این که اولا می آورد حَقیقَةَ الوُجُود یا الوُجُودُ کُلُّه، چون گفتیم که حمد شأن عمومی موجودات است؛ تمام موجودات دارای حمد هستند؛ حامدند یا عین حمدند، کلّشان؛ حالا این حمد بودن و حامد بودن به چه منظوری است؟ چرا این طورند؟ غایت را می خواهد بگوید، لأجلِ إستِکمَالِهَا برای کامل شدنشان یا طلب کمال کردنشان، طالب کمال بودنشان، برای این که طلب کامل شدن می کنند به معرفت خداوند متعال و رسیدن به آن معرفت. بنای ملاصدرا در مورد انسان ها، آن غایت نهائی انسان، آن سعادت نهائی انسان ها در رسیدن و وصول به معرفت است؛ وقتی این جا انسان رسید، با تمام وجود سعادت را حس می کند؛ سعادت نهائی انسان در این است، نه آن چیز هایی که ما سعادت می پنداریم. می گوید حمد، حقیقت وجود و جنسش و تمام وجود و جنسش یا همه وجود و تمام آن ها به خاطر استکمالشان به معرفت و رسیدن به آن معرفت حمد می گویند و حمد به خاطر این است. ملاصدرا «لام» را در «لِلَّه»، لام اختصاص نگرفته است، لام غایت گرفته است یعنی حمد به خاطر این است، نه این که حمد مختص خداوند است و این تعریفی که از حمد می کند، مناسب با مطالب بعدی است که در مقدمه اسفار می آورد و اصلا بر پایه همین مقدمه را شرح می دهد؛ این که حمد به خاطر رسیدن به آن غایت که الله باشد، است، معرفت خداوند و وصول به معرفت خداوند.
سوال: «هاء» در إلَیهَا به معرفت بر می گردد یا به خداوند؟
به بِمَعرِفَتِهِ تَعَالی بر می گردد.
می دانید این را بعد ها خواهم گفت که این معرفت، معرفت حصولی نیست. وقتی معرفت حضوری باشد، با آن اتصال معنی پیدا می کند؛ اتصال به ذات خداوند و یگانگی که حاصل می شود، با معرفت حضوری است که حاصل می شود.
سوال: حمد را وجود در نظر گرفتید؟
حمد را به دو اعتبار می شود مطرح کرد. یادتان باشد جلسات گذشته این را گفتم که خداوند حامد است، خداوند عین حمد است و همین طور موجودات و مخلوقات خداوند هم عین حمدند. خود خداوند حمد است و موجودات حمدند، این می تواند ما را به این نتیجه برساند که اصلا خود وجود عین حمد است یعنی ما می توانیم این ها را به جای همدیگر استعمال کنیم؛ می توانیم یک بار از این دید نگاه کنیم؛ بار دیگر می توانیم از این دید نگاه کنیم که حمد وصف عمومی تمام موجودات است؛ این جا می خواهد بگوید که تمام وجودات و تمام موجودات خداوند را حمد می گویند به سبب معرفتش، به خاطر این که به آن معرفت نائل بشوند، به سبب این که به آن استکمال نفسی که در سایه معرفت خداوند هست نائل گردند. پس به دو اعتبار می شود گفت، یکی این که وجود را به معنای حمد بگیریم و دیگر این که حمد را شأن عمومی کلیه موجودات بگیریم.
بقیه بماند برای جلسه بعد، پس الحمدلله قسم دومش را به خاطر داشته باشید که جلسه بعد ان شاء الله خواهم گفت.
سوال: اگر حمد را استغراق بگیریم…؟
در جنس نظر به ماهیت وجود دارد ولی در استغراق نظر به تمام مصادیق آن دارد.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

به بهانه نقد «کبوتر طوق‌دار»‌ ۲

از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، می‌گوید:حاکمان در عرصه حکومت، …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *