خانه / تعلیم و تربیت / اخلاص و سعادت حقیقی؛ گزیده ای از مباحث جلسه 12 شرح اسفار ملاصدرا

اخلاص و سعادت حقیقی؛ گزیده ای از مباحث جلسه 12 شرح اسفار ملاصدرا

اخلاص و سعادت حقیقی؛ گزیده ای از مباحث جلسه 12 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/12/02

مدرس: مسعود تلخابی

«تَعَذَّرَ عَلَيه إخلاصُ النِّيَةِ الإلهِيَّةِ الصَّادِرَةِ عَن حَاقِّ الجَوهَرِ النُّطقِيّ»؛ حَاقّ الشَّیء یعنی اصل شیء، اساس شیء، وسط چیزی، میان چیزی، مغز چیزی. مثلا یک تعبیری را به عنوان مَثَل اعراب به کار می برند، می گویند «رَجُلٌ حَاقُّ الرَّجُل»؛ مرد واقعی است؛ حَاقُّ الرَّجُل یعنی اصل مردی است؛ اصل رجولیت است. حَاقِّ الجَوهَرِ النُّطقِيّ یعنی آن اساس جوهر نطقی یعنی نفس ناطقه. یعنی آن اخلاص الهی که از اساس و مغز نفس ناطقه بر می خیزد، برای چنین انسانی دشوار می شود.
«مِن غَيرِ مُعَاوَقَةِ هِمَّةٍ دُنيَاوِيَّة أو مُصَادَمَةِ طَلِبَةٍ (طِلبَةٍ) عَاجِلِيَّة»؛ مُعَاوَقَة به معنی ممانعة است؛ این کلمه در مقدمه نهج البلاغه هم به کار رفته بود. هِمَّةٍ دُنيَاوِيَّة یعنی اراده دنیاوی؛ یعنی آن اخلاصی که بدون ممانعت همّت دنیاوی باشد. یک مثال بزنم؛ بعضی ممکن است بروند به مسجد، و نماز بخوانند؛ این نیّت بر چه اساسی است؟ آیا اخلاص نیّت در آن هست یا این که این انسان، انسانی است که مُتَعَاطِي لذّات دنیوی است و مُنهَمِک در آن هاست؟ نماز هم می خواند؛ آیا این می تواند به آن اخلاص نیّت الهی که همّت دنیاوی در آن دخیل نیست، برسد؟ می گوید خب دستور خداست، نماز می خوانم ولی در گوشه ذهنش می بینید که یک سری همم دنیاوی هم هست؛ مثلا مردم یک چیز هایی درباره اش بگویند؛ مردم خوششان بیاید. مردم خوششان بیاید باز آن ممانعت همّت دنیاوی است برای رسیدن به آن اخلاص نیّت الهی. کار های خوبی می کنیم اما آیا معاوقت همّت دنیاوی آن جا وجود ندارد برای رسیدن به اخلاص نیّت الهی؟
سوال: – باشد نمی رسد؟
نمی رسد. اصلا اخلاص یعنی تهی کردن نیّت از غیر خداوند.
– خیلی سخت است.
به همین خاطر می گوید تَعَذَّرَ عَلَيه؛ برایش دشوار می شود. این که می گوییم سخت است، معلوم است از این دست هستیم؛ مُتَعَاطِيهَا مُنهَمِكاً فِیهَا چون تَعَذَّرَ عَلَیَّ، نگویم عَلَینَا، تَعَذَّرَ عَلیَّ این طور [با اخلاص] بودن؛ چون همه اش معاوقت همّت دنیاوی هست.
حالا ببینید ملاصدرا چه طور می گوید أو مُصَادَمَةِ طَلِبَةٍ عَاجِلِيَّه؛ مُصَادَمَة یعنی دو چیز با هم برخورد کردند. حالا این جا من هستم و طَلِبَة؛ این را هم می توانیم طَلِبَة بخوانیم، هم طِلبَة؛ هر دو یعنی بُغیَة؛ یعنی خواسته و مطلوب. عَاجِلِيَّه یعنی زودگذر. مُصَادَمَةِ طَلِبَةٍ عَاجِلِيَّه؛ این که زودگذر است. این تصادم را داریم یعنی می خواهیم در کنار انجام دادن دستورات خداوند، مصادمه این خواسته ها را هم داشته باشیم؛ مثلا در صف اول باشیم که وقتی مثلا فیلم برداری می کنند، همه بگویند که این در صف اول نماز بود. مصادمه هست و این مصادمه مانع رسیدن به اخلاص است یعنی تَعَذُّر در رسیدن به اخلاص نیّت الهی ایجاد می کند. «تَعَذَّرَ عَلَيه إخلاصُ النِّيَةِ الإلهِيَّةِ الصَّادِرَةِ عَن حَاقِّ الجَوهَرِ النُّطقِيّ».
سوال: یک شخصی که سر کار می رود و حقوق هم می گیرد، چه؟ به خاطر پول سر کار می رود.
زندگی این شکلی هست و به آن عوائد می رسد ولی حرف این جاست که آیا او توانسته است به آن اخلاص نیّت الهی برسد یا نه؟ همّت دنیاوی صرفا پول نیست؛ همّت دنیاوی ممکن است جاه باشد؛ موجّه بودن در نظر دیگران باشد؛ مثلا به دست آوردن ریش سفیدی باشد؛ این ها هم هست؛ این ها هم باز همّت دنیاوی است. وقتی همّت دنیاوی در کار شد، یعنی اخلاص نیست؛ اصلا تعارض دارند؛ اخلاص یعنی خالص کردن. درصدی از همّت دنیاوی یا مُصَادَمَةِ طَلِبَةٍ عَاجِلِيَّه باشد، آن وقت دیگر اخلاص می شود تَعَذَّرَ عَلَیه.
نکته ای درباره اخلاص نیّت الهی می گوید؛ می گوید «الَّتِي يُرجى بِهَا نَيلُ السَّعَادَةِ الحَقِيقِيَّة وَ تَعَاطِيهَا»؛ یعنی همان نیّت و اخلاص نیّتی که به آن امید می رود که انسان به سعادت حقیقی برسد وَ تَعَاطِيهَا یعنی دستش را بلند کند و سعادت حقیقی را کسب نماید. پس سعادت حقیقی در سایه [اخلاص] نیّت الهی حاصل می شود.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

به بهانه داستان «کبوتر طوق‌دار» ۱

کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *