سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373:
أَبْدال- به فتح أ (اصطلاح عرفانى است) جمع بدل، صاحب نفحات در مقام بيان آن گويد: زمين را هفت اقليم است و هر يك از آن هفت اقليم را يك تن از بندگان خدا محافظت كند و آنها را ابدال نامند.
قيصرى گويد: أبدال كسانى هستند كه بواسطه عارى شدن از قيود مادى و رفع حجاب ظلمت و ماده ميتوانند باشكال و صور مختلف نمودار شوند، و آنان واصل به حقاند، و بالاخره، رجال هفتگانه از اولياء اللّه را ابدال گويند كه مرتبت آنها دون مرتبت قطب است. (نفحات ص 20 و شرح فصوص ص 23) و گفتهاند: اربع من اخلاق الابدال استقصاء الورع و تصحيح الارادة و سلامة الصدر للخلق و النصيحة لهم (طبقات ص 51).
محى الدين عربى گويد: من در حرم مكه با ايشان جمع شدم و بر ايشان سلام گفتم و ايشان بر من سلام گفتند و با ايشان سخن گفتم. (نفحات الانس ص 25).
قيصرى گويد: بدلاء كسانى هستند كه بواسطه عارى شدن از قيود مادى و رفع حجاب ظلمت ماده ميتوانند باشكال و صور مختلف نمودار شوند و آنان واصل بحقاند و جزو روحانيات محض شدهاند (شرح فصوص، 33).
در دستور العلماء آمده است كه ابدال بفتح جمع بدل است و رجال- هفتگانه از اوليا را ابدال گويند كه مأمور خلايقاند و آنها بمرتبت قطب نمىباشند و ابدال از اين جهت گويند كه هرگاه
يكى از آنها فوت كند ديگرى جانشين او شود و نيز اگر از محلى بمحلى ديگر بروند اجساد خود را بدل خود گذارند (دستور ج 1).
در زبدة الطريق آمده است كه ابدال از اوليائند و در نهايت خفااند و كسى را از حال آنها خبر نيست.
از كمال حال ايشان بىخبر باشد ملك | وز سكوت نطق ايشان بىاثر باشد فلك | |