طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
سخنان سوفسطى اگر چه به شكل انكار واقعيت چيده شده است ولى حقيقتا براى انكار وجود علم (ادراك جازم مطابق با واقع) سوق داده شده، چه، اگر انكار واقعيت را با تسليم وجود علم فرض كنيم (مىدانيم چيزى نيست) نتيجه اش اثبات علم به عدم واقعيت خواهد بود و اين خود يك واقعيتى است كه اثبات مى شود (من، علم، خاصه كاشفيت علم از عدم واقع).
و با تسليم خاصه كشف در اين علم و ادراك، خاصه كاشفيت را از ساير افراد علم سلب نمى توان كرد. (اصول فلسفه و روش رئالیسم)
طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده الیست ها می گویند: ] حواس ما كه قوىترين وسائل علم به واقعيت خارج مى باشند پيوسته خطا مى كنند، و همچنين وسائل و طرق ديگر غير حواس گرفتار اغلاط زياد هستند، چنانكه دانشمندانى كه با هر گونه وسائل تحرّز از خطا خودشان را مجهز كردهاند از خطا مصون نمانده و يكى پس از ديگرى از پاى در آمدهاند، پس چگونه مى توان به وجود واقعيتى وثوق و اطمينان پيدا كرد؟
[در پاسخ به ایده آلیست ها باید گفت: ] كسى نمى تواند مدعى شود كه ما در جهان معلومات، خطا و لغزش نداريم و يا هر چه مى فهميم راست و درست است، و فلسفه نيز اين دعوى را ندارد، بلكه دعوى فلسفه اين است كه ما واقعيتى خارج از خودمان فى الجمله داريم و خود به خود (فطرتاً) اين واقعيت را اثبات مى كنيم زيرا اگر اثبات نمى كرديم، نسبت به موضوعات ترتيب اثر منظم نمى داديم، پيوسته پس از گرسنگى به خيال خوردن نمى افتاديم، پيوسته پس از احساس خطر فرار نمى كرديم، پيوسته پس از احساس نفع تمايل نمى نموديم، پيوسته … و پيوسته … (با اينكه انديشه خالى در دست خودمان و اثر خودمان مى باشد و همه وقت مى توانيم به دلخواه خودمان انديشههايى بكنيم). (اصول فلسفه و روش رئالیسم)
طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده آلیست ها می گویند: ] اگر كاشفيت علم و فكر از خارج يك صفت واقعى بود و تنها انديشه و پندار نبود هيچ گاه تخلف نمى كرد و ما با اين همه افكار پر از تناقض و معلومات پر از خطا گرفتار نمى شديم زيرا تحقق خطا و غلط در واقعيت خارج از ما قابل تصور نيست چنانكه وجود ما و فكر ما هيچ گاه نمى تواند غلط بوده باشد، پس به جز ما و افكار ما چيزى را نمى توان اثبات كرد و كاشفيت علم از خارج پندارى بيش نيست.
[در پاسخ به ایده آلیست ها باید گفت: ] اين شبهه نمى تواند غرضِ ايده آليست را تأمين نموده و سفسطه را نتيجه بدهد، تنها كارى كه اين شبهه مى تواند انجام بدهد اين است كه اين پرسش را پيش مى آورد كه در صورتى كه علم و ادراك ذاتا خاصه كاشفيت داشته و «نشان دهنده» مى باشند بايد هيچ گاه خطا نكرده و پيوسته خارج از خود را نشان دهد، پس اين همه خطاها از كجاست؟ و آيا خطاى مطلقاند يا نسبى؟ (اصول فلسفه و روش رئالیسم)