خانه / لغت نامه فلسفی / لغت نامه: ایده آلیست

لغت نامه: ایده آلیست

طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
[ایده آلیست ها می گویند: ] اگر كاشفيت علم و فكر از خارج يك صفت واقعى بود و تنها انديشه و پندار نبود هيچ گاه تخلف نمى‏ كرد و ما با اين همه افكار پر از تناقض و معلومات پر از خطا گرفتار نمى ‏شديم زيرا تحقق خطا و غلط در واقعيت خارج از ما قابل تصور نيست چنانكه وجود ما و فكر ما هيچ گاه نمى ‏تواند غلط بوده باشد، پس به جز ما و افكار ما چيزى را نمى توان اثبات كرد و كاشفيت علم از خارج پندارى بيش نيست.
[در پاسخ به ایده آلیست ها باید گفت: ] اين شبهه نمى ‏تواند غرضِ ايده آليست را تأمين نموده و سفسطه را نتيجه بدهد، تنها كارى كه اين شبهه مى ‏تواند انجام بدهد اين است كه اين پرسش را پيش مى ‏آورد كه در صورتى كه علم و ادراك ذاتا خاصه كاشفيت داشته و «نشان دهنده» مى ‏باشند بايد هيچ گاه خطا نكرده و پيوسته خارج از خود را نشان دهد، پس اين همه خطاها از كجاست؟ و آيا خطاى مطلق‏اند يا نسبى؟ (اصول فلسفه و روش رئالیسم)

طباطبایی، محمدحسین (تبریز ۱۲۸۱ـ قم ۱۳۶۰ش):
كسانى را كه يك نحوه واقعيت خارج اثبات مى‏ كنند نبايد در صف ايده آليست ها قرار داده سوفسطى شمرد چنانكه:
(1) بعضى واقعيت را از خواص اجسام به جز خواص هندسى نفى كرده و همه را ساخته ذهن مى‏ دانند (چنانكه دكارت مى‏ گويد خواص هندسى اجسام، موجود و خواص غير هندسى كه «خواص ثانوى» ناميده مانند رنگ و بوى و مزه و كيفيات ديگر، موهوم و ساخته‏ هاى ذهن می باشند).
(2) جمعى جسم و خواص جسم را انكار نموده و عالم را مجرد از ماده مى ‏دانند.
(3) جمعى مكان را موهوم مى‏ دانند.
(4) جمعى زمان را.
(5) جمعى زمان و مكان را.
اين عقايد اگر چه عموما پوچ و بى پايه مى ‏باشند و «فلسفه» پرده از روى آنها برداشته و بطلان هر يك را مانند آفتاب روشن نموده، ولى چون ارباب اين عقايد، جهان با واقعيتى را معتقدند نمى ‏توان آنها را در ميان سوفسطائيان و تيپ ضدّ علم نام برد.
و همچنين عده ديگرى را از غير فلاسفه كه از غير طريق استدلال سير مى‏ كنند نبايد «ايده آليست» شمرد و با همين ترازو سنجيد، مانند:
(1) دسته ‏اى از عرفا كه راه وصول به حقايق را تنها كشف ذوقى معرفى كرده‏اند و روش استدلال را منكرند.
(2) گروهى از اصحاب شرايع كه معلومات صحيحه را به معلوماتى كه از طريق وحى آسمانى و اديان انبياء و رسل اخذ مى‏ شود محدود مى ‏سازند. همچنين طايفه ديگر از فلاسفه كه عالم را به حسب روش علمى از دو سنخ مختلف مادى و مجرد مؤلّف دانسته و به حسب روش عملى به تنزّه از عالم مادى فانى و ارتقاء و انجذاب به‏ عالم عقلى باقى دعوت مى‏ كنند، چنانكه از امثال «هرمس و بليناس و فيثاغورس و افلاطون و افلوطين» نقل كرده ‏اند. (اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
وقوع خطا در بعضى موارد سبب نمى ‏شود كه ما از جميع معلومات خود حتى از فطريات و حقايق مسلّمه سلب اعتماد نموده و منكر جميع واقعيت هاى خارج كه از راه علم به آنها رسيده ‏ايم بشويم، بلكه خود همين پى بردن به خطا دليل بر اين است كه ما يك سلسله حقايق مسلّمه داريم كه آنها را مقياس قرار داده ‏ايم و از روى آنها به اين خطاها پى برده ‏ايم و اگر نه، پى بردن به خطا معنى نداشت زيرا با يك غلط، غلط ديگرى را نمى‏ توان تصحيح كرد.
و به علاوه دانشمند ايده آليست با همه خطاهايى كه از حس ديده هيچ گاه نشده كه چشم خود را ببندد و در كوچه و خيابان راه برود يا راه و چاه را كه مى ‏بيند هر دو در نظرش مساوى باشند و هر دو را به عنوان دو «انديشه» تلقى نمايد، و همچنين با همه خطاهايى كه از عقل ديده هيچ گاه نشده از استدلال عقلى لب ببندد، بلكه خود همين شبهات ايده آليسم به صورت استدلال عقلى بيان شده است و اگر استدلال عقلى باطل باشد خود اين استدلال هم باطل است. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
شوپنهاور از اين رو ايده آليست شمرده شد كه جميع معلومات را بى‏ حقيقت می داند و جهانى كه به وسيله حس و شعور و عقل دريافته مى ‏شود كه جهان ماده است، آن را ذهنى و نمايشى محض می داند، بلكه برخلاف اسقف بركلى كه وجود ادراك و قوه ادراك كننده را حقيقى مى‏ پنداشت وى وجود آن دو را نيز بى‏ حقيقت‏ می داند؛ لكن در عين حال يك چيز را حقيقت می داند و آن «اراده» است و مى ‏گويد حقيقت جهان اراده است و انسان به حقيقت خودش كه اراده است بدون وساطت حس و عقل پى مى ‏برد.
مى ‏گويد اراده در ذات خود يك حقيقت مطلق و مستقل بالذات و خارج از حدود مكان و زمان است و تمام حقايق جهان درجات و مراتب اراده مى‏ باشند.
بنابراين شوپنهاور هر چند جهان «معلومات» را بى ‏حقيقت می داند و از اين جهت ايده آليست خوانده مى ‏شود، اما به يك جهان حقيقى قائل است كه ماوراء جهان معلومات است و آن جهان به وسيله حس و شعور و عقل دريافته نمى ‏شود و آن، جهان اراده است و از اين جهت مى ‏توان وى را «رئاليست» خواند. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
در ميان اصحاب مدرسه در قرون وسطى يگانه مبحثى كه شغل شاغل آنها محسوب مى‏شد و جدال عظيمى بر پا نموده بود مبحث وجود «كلّى» بود كه آيا كلّى (مثل انسان) موجود است يا نه؟ و بر فرض وجود آيا وجودش در ذهن است يا در خارج؟ و آيا در خارج وجود مستقل دارد يا نه؟
كسانى را كه براى «كلّى» واقعيت مستقل از افراد قائل بودند «رئاليست» يا «واقعيّون» مى ‏گفتند، و كسانى كه هيچ نحو وجودى براى «كلّى» نه در خارج و نه در ذهن، قائل نبودند و «كلّى» را فقط لفظ خالى مى ‏دانستند «نوميناليست» (nominalist) يا «اسميّون» مى ‏گفتند؛ دسته سومى نيز بودند كه براى «كلّى» وجود ذهنى و وجود خارجى در ضمن افراد قائل بودند و آنها را «ايده آليست» يا «تصوّريّون» مى ‏گفتند. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش):
«ايده آليست» كسى است كه جهان خارج از ظرف ذهن را منكر است مانند پروتاگوراس و گرگياس از قدماى يونان و بركلى (Berkli) و شوپنهاور (Schopenhauer) از متأخرين اروپا. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم)

همچنین ببینید

لغت نامه: وجود

فاضل تونی، محمدحسین (تون ۱۲۵۱ـ تهران ۱۳۳۹ش): حقيقت وجود گاه به معناى مصداق مقابل مفهوم …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *