خانه / فلسفه / تاریخ اجتماعی مردن

تاریخ اجتماعی مردن

کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» اثر آلن کلهیر با ترجمه خوب قاسم دلیری (انتشارات ققنوس) را شاید خوانده باشید! ارزش این کتاب معطوف است به  نوع نگاه تاریخی نویسنده. نویسنده چگونه مردن را در چهار دوره تاریخی بررسی می کند:
الف – دوره سنگ یا دوره ی جست و جوگری و شکار
ب – دوره یکجانشینی یا دوره ی کشاورزی
ج -دوره ی شهر نشینی
د -دوره ی مدرن یا جهان شهری
در دوره ی سنگ، بشر بر اثر سوء تغذیه یا بیماری یا ضربه های شدید می مرد. در این دوره مردگان با خود چیزهایی را به ارث می بردند، تا درجهان دیگر از آنها استفاده کنند. در این دوره مرگ با نیروی جسمی و جنسی هم پیوند داشت. بهتر بود انسان شکارگر پیش از اتمام نیروی جسمی و جنسی اش بمیرد.
در دوره ی یکجانشینی نزاع بر سر ملک یا بیماری های واگیردار یا هجوم اقوام بیگانه باعث مرگ و میر می شد. تقدیر گرایی هم  در همین دوره شکل گرفت. بشر مرگ خوب و آرام را می خواست، مردن طبیعی درکنار اقوام نزدیک. در این دوره کشیشان، جادوگران و شمن ها برای خوب مردن دیگران ایفای نقش می کردند.
در دوره ی شهرنشینی طبقه متوسط شکل می گیرد. تجارت ‌ و تقسیم کار به وجود می آید. پزشکان جانشین کشیشان می شوند. حالا به جای مرگ خوب، مرگ مدیریت شده به وجود می آید. سرگذشت، جانشین سرنوشت می شود. بشر می خواهد مرگ را رام کند.
در دوره ی مدرن که جهان شهری پدید می آید، بیماری ایدز، ‌سرطان و تنهایی ‌و خودکشی  هم پدید می آید. حالا نوع جدیدی از مرگ به وجود می آید که الن کلهیر آن را مرگ شرم آور می خواند، مثلا  مردن در خیابان یا خانه سالمندان.
دیگر پزشکان هم نمی توانند ما را ازمرگ نجات دهند. اکنون  گرفتار تنهایی دم  هم مرگ می شویم. حالا متافیزیک هم ترک برداشته است. غیب و قیامت هم بی اعتبار شده است. حتی مساله ارث هم بی معنی گشته است. با همه ی این احوال بشر می میرد مثل انسان عصر سنگ مثل انسان غارنشین با این تفاوت که بشر عصرسنگ و عصر یکجانشینی  به نوعی از متافیزیک باور داشت اما انسانِ جدید، به متافیزیکِ  دیگر باور ندارد. ممکن است بشر امروز شیک بمیرد ولی شرم آور می میرد. ممکن است مرگ را مدیریت کند، ولی باز سر و کله ی مرگ  همه جا پیدا می شود. نیچه می گفت: برخی دیر می میرند، و برخی زود. به موقع بمیر. آیا ما می توانیم به موقع بمیریم؟ به نظرمی رسد قهرمانان هم نمی توانند به موقع بمیرند. هنوز سرنوشت بر سرگذشت غالب است. حتی اگر پزشکان و روان پزشکان، جانشین جادو گران و شمن ها و کشیشان شوند  باید اعتراف کرد نه دربرابر کشیش بلکه دربرابر خود مرگ.

مجتبی بشردوست

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *