کلمه مساوقت

“مساوَقت”، در لغت، به معنی معیت و همراهی در سَیر و رفتن است. به گونه ای که هر یک از روندگان در جنب و کنار دیگری حرکت کند. این کلمه در اصطلاح به دو معنی اطلاق می شود: معنی اول، تساوی منطقی است، و معنی دوم ترادف به حَسَبِ مفهوم. ظاهر اینست که میانِ شیئیت و وجود، ترادف به حسب اصطلاح برقرار است، نه بر حَسَبِ لغت. چون، “وجود” در عرف و لغت، در مواردی به کار می رود، که کلمه “شیئ” و “شیئیت”، در آن موارد، کاربرد ندارند؛ و برعکس، یعنی موارد کاربرد “شیئ” و “شیئیت” غیر از موارد کاربرد “وجود” و “موجود” است. چنانکه می گویند: “ممکن الوجود”، و نمی گویند: “ممکن الشیئیة”. و می گویند: «هل عندک شیئٌ من الدراهم؟» و نمی گویند: «هل عندك موجود من الدرهم؟» این [تفاوت در مواقع و مواضعِ کاربرد،] نشانه اینست که آن دو، در عُرف و لغت، مترادف نیستند. مگر اینکه گفته شود: آن دو، در اصل لغت مترادف اند، ولی به خاطرِ تداول و رواجِ استعمالِ “وجود”، در مواردی، و تداول و رواجِ استعمال “شیئیة” در مواردی دیگر، از هم متمایز شده اند، و کاربردهای متفاوتی یافته اند.[1] علامه حلی در کشف المراد، در بیانِ نظرِ محققان در این زمینه می گوید: اتفقوا على مُساوَقةِ الوُجُودِ الشيئيةَ و تَلَازُمِهِما. آوردن کلمه “تلازم”، در اینجا، خود قرینه ای است که علامه حلی از مُساوَقة، تساویِ منطقی را اراده کرده است. زیرا تلازم، در میان دو مفهومِ مختلفی برقرار می شود، که هریک از آن دو بر مصادیقِ دیگری صادق آید.[2]

پی نوشت ها:
[1] – توضيح المراد / 27
[2] – كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد /  32

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

ثنویت وجود و ماهیت

تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اولی است. شما …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *