کلمه “برکة” و “مبارک”، از کلمات متداول در قرآن است. این کلمات به خیراتی اشاره دارند که در اشیاء مستقر می باشند. “مبارک” به چیزی می گویند که خیراتی در آن قرار دارد. طبق نگاه توحیدی قرآن زمام این خیرات در دست خداوند است. 1 – مبدء اشتقاق “بَرْک”، در …
ادامه نوشته »به بهانه داستان «کبوتر طوقدار» ۱
کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و پانصد سال پیش تا بدین سو، مقصد و مهم…
ثنویت وجود و ماهیت
تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اول…
جهانی بر لبه تیغ
جهانِ ما بر لبه تیغ قرار گرفته است.[1] کیهانِ ما در وضعیت بسیار ناپایدار و حساسی قرار دارد، تعادل یا…
ما و فلسفه اشراق ۲
عرفان ما نسبنامهای افلاطونی دارد و این «فّلاطون خم نشین» بوده که راز حکمت را میگفته است. اعیان ثا…
نوشته های تازه
کلمه مساوقت
“مساوَقت”، در لغت، به معنی معیت و همراهی در سَیر و رفتن است. به گونه ای که هر یک از روندگان در جنب و کنار دیگری حرکت کند. این کلمه در اصطلاح به دو معنی اطلاق می شود: معنی اول، تساوی منطقی است، و معنی دوم ترادف به حَسَبِ مفهوم. …
ادامه نوشته »فلسفه ورزی ما (2)
جابری درکتاب «تکوین العقل العربی» به مقایسه سه نوع عقل می پردازد: عقل یونانی، عقل عربی و عقل ایرانی و بعد مشخصات هریک را بر می شمارد. در بررسی عقل ایرانی به ما می گوید: که ایرانیان همواره به نوعی از باطنی گری یا عقل تأویلگرگرایش داشتند نمونه اش هم …
ادامه نوشته »جلسه شانزدهم (بخش دوم: تقسیم علوم) – 29 / 01 / 1395
شرح اسفار ملاصدرا جلسه: 16 (بخش اول) تاریخ: 29 / 01 / 1395 مدرس: مسعود تلخابی تقسیم علوم: علوم عقلی و نقلی وقتی ملاصدرا از تشعب علوم صحبت می کند، یعنی شعبه شعبه شدن دانش ها، منظورش تقسیم علوم است. علوم در ممالک اسلامی به دو دسته اصلی تقسیم می …
ادامه نوشته »دیگری ِ بزرگ
یکی از گزاره های فلسفی جهان مدرن که تا حد یک مثل سایر تنزل پیدا کرده است، حرفی است که در رمان برادران کارامازوف در اثنای مکالمه ایوان و پدرش، از زبان پدر بوالهوس خانواده شنیده می شود: “اگر خدا نباشد در آن صورت همه چیز مجاز است.” منطق و …
ادامه نوشته »فلسفه ورزی ما (۱)
پاره ای از فیلسوفان، فلسفه ورزی/فلسفیدن را کنشی می دانند که با حیرت آغاز می شود.کسان دیگری مانند یاسپرس هم هستند که فلسفه ورزی را همان در راه بودن می دانند.[1]اگر سخن شوپنهاور را بپذیریم که «انسان حیوانی است متافیزیکی»، آنگاه فلسفیدن، چیزی می شود از گونه ی سروکله زدن …
ادامه نوشته »