دلبستگی هدایت به کافکا و سارتر نشان می دهد که او، رمان های فلسفی را به درستی می شناخته. پاره ای از آثار خود او هم، رنگ و بوی فلسفی دارند. هدایت را نمی توان به معنی اخص یک فیلسوف یا روشنفکر دانست هرچند اگر رویکرد فلسفی یا روشنفکرانه ای …
ادامه نوشته »غلبه بر پوچی
[1 – تامس نیگل] تامس نیگل –فیلسوف تحلیلی– در کتاب کوچک «اینها همه یعنی چه» به آخر کتاب که می رسد درباره مرگ و معنای زندگی هم بحث می کند. نیگل این پرسش را مطرح می کند که آیا مرگ چیز خوبی است؟ کسانی می گویند: آری «چون زندگی جاودانه …
ادامه نوشته »فلسفه ورزی ما (۴)
[1 – فلسفه های گرم و فلسفه های سرد] کسانی هستند که فلسفه را تقسیم می کنند به فلسفه های گرم و فلسفه های سرد. اگر این تقسیم بندی نه چندان دقیق را بپذیریم باید فلسفه تحلیلی[1] را زیر مجموعه فلسفه های سرد و فلسفه قاره ای[2] را زیر مجموعه …
ادامه نوشته »نیهیلیسم
نیهیلیسم[1] بر آستانه در ایستاده است (نیچه). نیچه تصویر کاملی از نیهیلیسم می دهد، هیولایی که بر آستانه ایستاده، درون و بیرون را می نگرد. مهمترین خصیصه جهان جدید نیهیلیسم است. نایهیل، امرپوچ است، نایهیلیتی ،پوچی و نایهیلیسم، پوچ گرایی مطلق، بی ارزش دانستن ارزشها، بی بنیاد دیدن هستی. نیهیلیسم، …
ادامه نوشته »شوپنهاور (۲)
[1 – متافیزیک] شوپنهاور فیلسوفی است که هنوز به متافیزیک باور دارد. اما متافیزیک او بی خانمان است چنان که خود او در کودکی بی خانمان بود و غم غربت[1] داشت.[2] در متافیزیک شوپنهاور، رنج و ادبار و مرگ و ملال نقش اصلی را ایفا می کنند. برای رهایی از …
ادامه نوشته »