مشاوره فلسفی

کسی که راه خرد را در پیش نگیرد، سالم و صالح و بسامان نمی شود، و کسی که راه علم را نپوید، به مرتبه عقل و خرد ارتقاء نمی یابد.[1]
یک ماشین سالم، سیستمی است که مختصاتِ قابل ترسیم و توصیفی دارد. این ترسیم ها و توصیف ها، به اجزاء، کارکردها و سازکارهای آنها مربوط می شود. جاندارانِ سالم نیز چنین اند. مختصاتِ قابل توصیف و ترسیمی دارند.
با این حال، گاهی هم در “ماشین” و هم در “جانداران”، اختلالاتی پدید می آید، و سیستم را دچار مشکل می کند. در این حالت ها، عملکردهای مطلوب از آنها بر نمی آید. برای مثال، ممکن است دستگاه گوارش انسانی دچار اختلال شود، و خوب کار نکند، و غذا را به درستی هضم ننماید. یا امکان دارد، بخشی از سیستم عصبی دچار مشکل گردد و باعث شود، حافظه به درستی کار نکند؛ و همچنین، اختلال ها و بیماری های بی شماری که در دانش های پزشکی و روانپزشکی و روانشناسی احصاء می گردد.
از این رهگذر پدیده ای پدیدار می شود به نام “تعمیر”، “درمان” و “اصلاح”. ماشین های معیوب و مُختَلّ به تعمیر نیاز دارند، و سیستم های جاندار، مانندِ انسان به درمان و اصلاح. “تعمیر”، “درمان” و “اصلاح”، هر سه سازوکار یکسانی دارند.
اصلاح و درمان چیزی نیست جز زدودن این بیماری ها و اختلالها و تباهی هایی که در سیستم های جاندار به وجود آمده است. درمانگران و اصلاح کنندگانِ سیستمِ جانداران، طبقات مختلفی دارند: پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان از این دست هستند.
“فیلسوفان” نیز از همان آغاز مدعی بودند که می توانند اختلالات سیستم انسانی را شناسایی و اصلاح کنند، و تباهی های آن را درمان نمایند. فیلسوفان، بسامانی و صلاحِ ساختار انسانی را در عقلانیت جستجو می کنند، و عقلانیت را در پیروی از “علم”. بنابرین، هر اصلاح و درمانی، سه پله را پیش رو دارد: پله اول، علم و متابعت از آنست. پله دوم، عقلانیت است؛ و پله سوم، بهبودی و بسامانی و صلاح.
فیلسوف تنها کسی است که قدرت برتری برای این  این درمان و اصلاح دارد. او کسی است که خود این سه پله را طی کرده است، و می تواند دیگران را در پیمودن این پله ها راهنمایی کند. فیلسوف، با اصلاح ساختار عقلانیت انسان، بخش های دیگر وجود او را نیز سامان می دهد. جالب اینست که پزشکی و روانپزشکی هم بدون لحاظ این سه پله در درمان بیماران، کامیاب نمی گردند.
پدیده یِ نوظهورِ “مشاوره فلسفی”، در جهان امروز، در این محدوده ها قدم بر می دارد.

پی نوشت: 
[1] – این سخن از امام صادق (ع) است: لاَ يَصْلُحُ مَنْ لاَ يَعْقِلُ وَ لاَ يَعْقِلُ مَنْ لاَ يَعْلَمُ. رجوع کنید به:
تحف العقول، ابن شعبه حرانی / 356

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

به بهانه‌ «مست عشق» (۲)

«مست عشق» داستان خطی و سرراستی ندارد و با فلش‌بک‌های شرحه‌شرحه، به جای آغاز، از …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *