خانه / نوشته های تازه / علی (ع) از دیدگاه ابن سینا در معراج نامه

علی (ع) از دیدگاه ابن سینا در معراج نامه

1 – مقدمه: ابن سینا و معراج نامه
شیخ اين رساله را به خواهش يكى از دوستان نگاشت و شامل تأويل اصطلاحاتى است از قبيل روح القدس و وحى و كلام اللّه و نبوّت و شريعت و بحث در موضوع معراج و اثبات آنكه معراج روحانيست نه جسمانى. در فهرست‏هايى كه ابو عبيد جوزجانى و ابن ابى اصيبعه از آثار شيخ ترتيب داده‏ اند سخنى ازين كتاب نيست ليكن حاج خليفه آن را به ابن سينا نسبت داده است.[1]

2 – سخن ابن سینا درباره علی (ع)
و براى اين بود كه شريفترين انسان و عزيز ترين انبيا و خاتم رسولان صلى الله عليه و آله و سلم چنين گفت با «مركز حكمت» و «فلك حقيقت» و «خزينه عقل» امير المؤمنين عليه السلام كه يا على: «اذا رأيت الناس يتقربون الى خالقهم بانواع البر تقرب اليه بانواع العقل تسبقهم» و اين چنين خطاب جز ما چنو بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق آن چنان بود كه معقول در ميان محسوس گفت يا على چون مردمان در كثرت عبادت رنج برند تو در ادراك معقول رنج بر تا بر همه سبقت‏ گيرى لاجرم چون بديده بصيرت عقلى مدرك اسرار گشت همه حقايق را دريافت و ديدن يك حكم دارد كه گفت لو كشف الغطا ما ازددت يقينا هيچ دوست آدمى را زيادت از درك معقول نيست‏.[2]

3 – منابع این حدیث
ابو نعيم اصفهاني (م 430) ىر حلية الاولیاء این حدیث را با این سند چنین نقل می کند: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفَتْحِ، ثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ صَدَقَةَ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ النُّورِ الْخَزَّازُ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ الْكُوفِيُّ، ثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِي ثَابِتٍ، عَنْ عَاصِمِ بْنِ ضَمْرَةَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، كَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «يَا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ وَ الزُّلْفَى عِنْدَ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا وَ عِنْدَ اللهِ فِي الْآخِرَةِ»[3]متقي هندی (م 975) هم چنین نقل می کند: يا علي إذا تقرب الناس إلى الله في أبواب البر فتقرب إلى الله بأنواع العقل، تسبقهم بالدرجات و الزلفى، عند الناس في الدنيا وعند الله في الآخرة .[4]

4 –  عناوين سه گانه
ابن سینا برای حکایت از علی (ع) از سه عنوان استفاده می کند: 1- مركز حكمت 2- فلك حقيقت 3- خزانه عقل. حكمت و عقل عالى ترين وسائل رشد و كمال انسانى است كه بدون تحقق آنها هيچ انسانى در مسير رشد قرار نمى ‏گيرد. اين حكمت و عقل هنگامى كه در روان آدمى در حدّ اعلاى خود به فعاليّت بپردازند، وصول به حقيقت كه كمال نهايى انسانى است، حتمى مي باشد .

5 – علی (ع) تنها سزاوار این خطاب
شیخ در بخشی از عباراتش می نویسد: «و اين چنين خطاب را جز چون او بزرگى راست نيامدى كه او در ميان خلق چنان بود كه معقول در ميان محسوس». علامه جعفری در توضیح این سخن می گوید: «خطابى كه پيامبر اكرم (ص) به على (ع) فرمود درباره تعقل بود، ابن سينا شايستگى چنان خطاب را به على (ع) منحصر مى ‏كند، زيرا تنها او است كه سخنان و كردارش بدون كمترين انحراف، واقعيت را نشان مى ‏دهد. وجود چنان عناصر حيرت انگيز از نظر عظمت، مانند تقوا، علم و معرفت، فداكارى در راه دين ايده ‏آلش، شجاعت در حدّ اعلا، قدرت فوق العاده، مالكيت او بر خويشتن، احساسات بسيار رقيق، خود را در حيات اجتماعى جزئى از انسان ديدن … و ده‏ها عناصر از اين قبيل به مديريّت عقلانى بسيار والائى نيازمند است، و به اتفاق همه صاحبنظران ملل اين مديريت در علىّ بن ابيطالب در حدّ اعلا وجود داشته است.»[5]

6 – اطلاع بر همه اسرار و حقایق
شیخ در بخش دیگری از عباراتش می گوید: «لاجرم چون با ديده بصيرت عقل مدرك اسرار گشت، همه حقايق را دريافت و ديدن حكم داد و براى اين بود كه گفت: لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا (اگر پرده برداشته شود، بر يقين من افزوده نشود)»
اگر كسى ساليان طولانى سر و كار جدّى با فلسفه‏ها و همه گونه جهان بينى‏ها نداشته باشد، هرگز طعم اين جمله «ابن سينا» را نخواهد چشيد .
يك فيلسوف و يك دانشمند و حتى يك هنرمند صاحبنظر عميق در طول تاريخ شرق و غرب سراغ نداريم كه به دانستنى ‏هاى خود، با اعتقاد كامل بنگرد و از عهده پاسخ به همه سئوالاتى كه به اعماق معلومات او نفوذ مى ‏كند، برآيد .
اگر بخواهيم آن سئوالات را جمع ‏آورى كنيم، مجلدات متعددى را بايد براى اين كار اختصاص بدهيم و همچنين مجلدات ديگرى لازم است كه «نميدانم» هاى فلاسفه و دانشمندان را در آنها جمع ‏آورى كنيم. در چنين جهان اسرارآميز و با اين محدوديت مغزهاى متفكرين، «دريافتن همه حقايق و ديدن واقعيات» كه در باره على (ع) پذيرفته شده است، يك موضوع معمولى نيست، بلكه شگفت‏ انگيز ترين مسئله ‏ايست كه بشر سراغ دارد. با قطع نظر از ابن سينا، فلاسفه و عرفاى كثيرى مسئله ديدن بى ‏پرده واقعيات را درباره على (ع) قبول نموده ‏اند از آن جمله جلال الدين مولوى است كه مى ‏گويد :
اى على كه جمله عقل و ديده ‏اى
شمّه ‏اى وا گو از آنچه ديده ‏اى[6]

پی نوشت ها:
[1] – تاریخ ادبیات در ایران؛ ذبیح الله صفا / 1 ، 627
[2] – معراج نامه؛ ابن سینا / 15
[3] – حلية الأولياء و طبقات الأصفياء؛ ابونعیم اصفهانی  / 1 ، 18
[4] – كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ المتقی الهندی / 3 ، 384
[5] – ترجمه و تفسیر نهج البلاغه؛ محمد تقی جعفری/ 1 ، 182
[6] – همان / 1 ، 183 – 182

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *