خانه / قلمرو های فلسفه / منطق (صفحه 2)

منطق

نظر در حق

نخستین عبارتِ کتابِ “مابعد الطبیعةِ” ارسطو، موافق نقل ابن رشد در “تفسیر مابعدالطبیعة” اینست: «ان النظر فى الحق …» مبتنی بر این عبارت فلسفه دو رکن دارد: رکن اول: نظر که کارِ برخاسته از “ناظر” است. رکن دوم: حقّ. “نظر” به معنی نگریستن و اندیشیدن است. منظور از “نظر در …

ادامه نوشته »

منظور از “فن” چیست؟

ابن سینا منطق شفاء را در نه فن نوشته است. این نه فن به این ترتیب هستند: فن اول در مدخل. فن دوم در مقولات. فن سوم در عبارت (قضیه). فن چهارم در قیاس. فن پنجم در برهان. فن ششم در جدل. فن هفتم در سفسطه. فن هشتم در خطابه. …

ادامه نوشته »

تسمیه ها؛ صواب ها و خطاها

از آن روز که چشم به جهان می گشاییم با اشیاء و موجودات بی شماری مواجه می شویم. در فرآیند این مواجهه علاوه بر این که اشیاء خارجی را در می یابیم اوصاف و ویژگی هایی هم از آنها ادراک می‌کنیم. موافق این ادراکات نامهای بر آنها می نهیم. این …

ادامه نوشته »

سازوکارهای فهم

“فهم” (Understanding) یک “فرایند روانشناختی” (psychological process) است. منظور از “فرایند روانشناختی” چیزی است که مرتبط با ذهن و کارکردهای آن باشد. موضوع و مُتعلَّق فهم، می تواند یک شیئ فیزیکی (physical object) یا انتزاعی (abstract) باشد. برای مثال “شخص” (person)، “موقعیت” (situation) یا “پیغام” (message) می توانند از موضوع …

ادامه نوشته »

تجربه

کلمه “تجربه” و مشتقات آن مانند “مُجرِّب”و “مُجَرَّب” و “مجرِّبات” پیوسته در حوزه های مختلف به کار می رود. مطالب زیر نکته هایی درباره این کلمه است: 1 – طریحی در مجمع البحرین نوشته است: «”مُجَرِّب” به کسی می گویند که چوبی را به دندان می گیرد، و می فشارد، …

ادامه نوشته »

ابوالصلت دانی

“اَبُوالصَّلت امیّة بن عبدالعزیز بن ابوالصلت اندلسی دانی” در سال 460 ه.ق در دانیه شهری به اندلس متولد شد. او را “ابوالصلت مغربی” نیز می نامند. علم را در اندلس از جماعتی فراگرفت. از آن جمله ابوالولید وقشی قاضی دانیه بود. ابوالصلت در حکمت و ریاضیات و طبّ مهارت یافت. …

ادامه نوشته »

بدیهی و نظری

فیلسوفان علوم و معارف بشری را به “تصور” و “تصدیق” تقسیم می کنند. آنگاه می گویند: تصورات و تصدیقات بر دو گونه اند: “کسبی و نظری”، “ضروری و بدیهی”. ذهن انسان “کسبیات” را به واسطه ترکیب بدیهیات به دست می آورد. از این رو ناچار باید علوم بدیهی نخست در …

ادامه نوشته »

تسمیه و تفکر

تسمیه شعبه ای از تفکر است. به تصویر زیر توجه فرمایید: اگر از شما خواسته شود نامی برای این تصویر برگزینید یا وضع کنید، چه اسمی را انتخاب خواهید کرد؟ اگر اکنون در صدد “نام گذاری” این تصویر برآمده باشید، وارد فرایند “تفکر” شده اید. مراحل مختلفی را باید طی …

ادامه نوشته »

انسان / ناطق؛ انسان: حیوان ناطق

منطقیین انسان را به “حیوان ناطق” تعریف کرده اند. سیف الدین آمِدی (م 623) می نویسد: «حد تام آنست که مطلوبْ از غیر خود با تمییزی ذاتی متمایز شود…» آنگاه تعریف انسان را شاهد می آورد و می نویسد: «انسان حیوان ناطق است.» سپس می گوید: «این تعریف شامل ذاتیات …

ادامه نوشته »

سؤال / پرسش

برای انسان در سطح گسترده ای مسأله طرح می شود. سؤال، از ابهامات موجود در یک شیئ بر می خیزد. سنخ این ابهامات قابل احصاء است. می توان آنها را شمرد. وقتی با یک شیئ مبهمی مواجه می شویم می توانیم بپرسیم: این چیست؟ / آیا هست؟ بدین معنی که …

ادامه نوشته »