خانه / لغت نامه فلسفی (صفحه 14)

لغت نامه فلسفی

لغت نامه: ابجد

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: ابْجَد – (اصطلاح ادبى) حروف ابجدى همان حروف تهجى الف بااند كه مطابق فصول خاص تركيب يافته‏اند از اين قرار. ابجد، هوز، حطى، كلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، و ضظغ، و حساب ابجدى از اين قرار است: الف …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابتلاء

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: ابْتِلاء – در لغت آزمايش باشد و در اصطلاح اهل شرع عبارت از خارق عادتى است كه از متأله صادر شود. (از كشاف ج 1 ص 176).

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابتریة

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: أَبْتَرِيّه – (اصطلاح كلامى) ابتريه از فرق زيديه است. اين فرقه پيرو دو نفراند يكى حسن بن صالح بن حى و ديگر شخصى ملقب بابتر است. عقايد اينان بمانند عقايد سليمانيه است. رجوع شود به سليمانيه و …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابْتَدائِى

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اصطلاح اهل معانى است) و عبارت از كلامى است كه خالى از حكم باشد و متردد فيه نباشد و بعبارت ديگر كلامى كه به شخص خالى الذهن القا شود چنانكه گوئى «زيد قائم» بكسى كه قيام …

ادامه نوشته »

لغت نامه: إِبْتداء بساكن

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اصطلاح ادبى) است چون در تلفظ حروف عرب اعتماد بر يكى از مخارج حروف لازم است بدين جهت هر حرفى كه ساكن باشد بطور مستقل نتوان تلفظ كرد و اين است معنى آنكه گويند ابتداء بساكن …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابْتِداء

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اصطلاح ادبى). در لغت افتتاح است و در عرف اطلاقاتى چند دارد 1. ذكر چيزى قبل از مقصود كه ابتداء عرفى گويند. 2. ابتداء حقيقى كه نسبت بآنچه غير اوست مقدم باشد. 3. آنچه نسبت به …

ادامه نوشته »

لغت نامه: اباق

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اصطلاح فقهى است) اباق بكسر همزه مخفى شدن و فرار كردن عبد است از مولايش از جهت سوء اخلاق و جز آن و آن عبد آبق را مؤبق گويند. (از كشاف ج 1 ص 90).

ادامه نوشته »

لغت نامه: اباضِيّه

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اصطلاح كلامى) فرقه از فرق متكلمان است و از جمله خوارج است. پيروان عبد اللّه بن اباض را گويند كه در ايام مروان بن محمد خروج كرد و بدست عبد اللّه ابن محمد بن عطيه بقتل …

ادامه نوشته »

لغت نامه: اباحیة

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – اين اصطلاح عرفانى است، كسانى كه خود را مقيد بقيود و وظائف شريعت نمى ‏دانند و گويند تقيد باحكام شريعت از وظائف عوام الناس است نه اهل حقيقت اباحيه نامند. (نفحات الانس ص 13 كشاف ج …

ادامه نوشته »

لغت نامه: إباحة

سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373: – (اين اصطلاح فقهى است) و در لغت اظهار، اعلان و اذن است و بمعنى مباح گردانيدن است و در اصطلاح حكمى است كه عارى از طلب باشد و تخيير بين فعل و ترك باشد كه مكلف …

ادامه نوشته »