سجادی، سیدجعفر (اصفهان ۱۳۰۳ ـ۱۳۹۲ش)؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ تهران؛ انتشرات دانشگاه تهران؛ 1373:
ابْجَد – (اصطلاح ادبى) حروف ابجدى همان حروف تهجى الف بااند كه مطابق فصول خاص تركيب يافتهاند از اين قرار. ابجد، هوز، حطى، كلمن، سعفص، قرشت، ثخذ، و ضظغ، و حساب ابجدى از اين قرار است:
الف 1 ب 2 ج 3 د 4 ه 5 و 6 ز 7 ح 8 ط 9 ى 10 ك 20 ل 30 م 40 ن 50 س 60 ع 70 ف 80 ص 90 ق 100 ر 200 ش 300 ت 400 ث 500 خ 600 ف 700 ض 800 ظ 900 غ 1000.
حساب ابجدى را حساب جمل هم مىگويند. (از دستور ج 1 ص 16) بهر حال در حروف ابجدى حروف الف و با را در فصول معين تنظيم كردهاند و بنام ابجد يا حروف ابجد خواندهاند و ظاهرا اصل حروف الف با هم ترتيب ابجدى داشته است. حروف لاتين هم از لحاظ ترتيب نزديك به حروف ابجدى است، از همين جهت است كه طلسمات و حسابات نجومى و تقويمى و احكام نجوم را كه بابليان و مصريان وضع كردهاند به حروف ابجدى است. در علم جفر و اسطرلابات از ترتيبات ابجدى استفاده ميشود.
حروف هجا و مقطع اوائل سوره را اهل ذوق و عرفان بترتيب ابجدى تبديل
باعداد ميكنند و از آن مطالب ذوقى بيرون ميآورند ماده تاريخها را شعرا با حسابات حروف ابجدى بنظم درمىآورند.[1]
اين حروف اگر بصورت مقطع ا، ب، ج، د نوشته شود شود ابجد صغير و اگر بصورت پيوسته، ابجد كبير گويند.
مولانا گويد:
اى تو نارسته ازين فانى رباط | تو چه دانى صحو و سكر و انبساط | |
ور بدانى نقلت از اب وجد است. | پيش تو اين نامها چون ابجد است. | |
ابجد و هنوز چه فاش است و پديد | بر همه طفلان و معنى بس بعيد. | |
[1] سيد جعفرسجادى، فرهنگ معارف اسلامى – تهران، چاپ: سوم، 1373 ش.