“فلسفه غرب”، بخشی از فرهنگ و تمدن غربی است.
“فرهنگ غربی”[1] که با نامهای “تمدن غربی”[2]، “تمدن اروپایی”[3]، “فرهنگ غرب”[4] یا “جامعه غربی”[5] نیز شناخته میشود، اصطلاحِ عامّ و فراگیری است که به میراثهای متنوع و گوناگون جهان غرب اشاره دارد. این میراث ها، شاملِ “هنجارهای اجتماعی”[6]، “ارزشهای اخلاقی”[7]، “آداب و رسوم سنتی”[8]، “نظامهای اعتقادی”[9]، “نظامهای سیاسی”[10]، “مصنوعات”[11] و “فناوریها”[12]ی ” می شود.
این همه “میراث های فرهنگی”[13] اند. و بخش های مختلف فرهنگ غرب را تشکیل می دهند.
هَنجار اجتماعی، به الگوی رفتاریی گفته میشود که روابط و کنشهای اجتماعی را تنظیم میکند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند میدانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند، یعنی هنجارشکنی کند، جامعه او را مجازات می نماید.
ارزشهای اخلاقی، قطبنمای اخلاقی یک فرد و جامعه است که اعمال و رفتار آنان را هدایت میکند. اخلاقی که فرد به سمت آن کشیده می شود، معمولاً تحت تأثیر اجتماع، تربیت و فرهنگ اوست.
آداب و سوم سنتی، رسومى است كه نسل به نسل پذيرفته شده و به همين ترتيب همچنان پابرجاست.
سیستم اعتقادی مجموعه ای از اغتقادات و ارزش ها، کدها یا اصولی است که به افراد کمک می کند تا دنیای اطراف و نقش خود را در آن درک کنند. این سیستم ها می توانند در طول زمان بر اساس تغییر ارزش های اجتماعی و سایر محرک های خارجی تغییر کنند.
سیستم های سیاسی، مجموعه ای از نهادهای رسمی قانونی که یک «حکومت»[14] یا «دولت»[15] را تشکیل می دهند.
مصنوعات، فرآورده هایی هستند که ارزش تاریخی و فرهنگی دارند.
“فناوری” یا “تِکنولوژی”، مجموع تکنیکها، مهارتها، روشها و فرایندهایی است که در تولید کالاها یا خدمات یا تحقق اهداف مانند تحقیقات علمی استفاده میشود. فناوری میتواند دانش تکنیکها، فرایندها و مواردی از این دست باشد، یا میتواند در ماشینها تعبیه شود تا بدون اطلاع دقیق از عملکرد آنها، امکان کار را فراهم آورد.
بایسته است بدانیم که بخش های مختلف فرهنگ، علاوه بر اینکه با هم تعامل دارند، هماهنگ نیز هستند. به گونه ای که وقتی قسمتی از فرهنگ دچار دگوگونی می شود، و همرنگی و هماهنگی خود را با بخش های دیگر از دست می دهد، پدیده ای به “تأخر فرهنگی”[16] رخ می دهد، و جامعه را به سمت یک بحران پیش می برد. این بحران ادامه می یابد تا اینکه باز بخش های مختلف فرهنگ هماهنگ و همرنگ گردند.
به سبب همین ارتباطات، میان بخش های فرهنگ، فهم یکی از بخش ها، مشروط به شناخت اجزاء دیگر خواهد بود. بنابرین، فهمِ “فلسفه غرب”، به عنوان یکی از اجزاء فرهنگ غربی، وابسته به شناخت اجزاء دیگر فرهنگ است.
پی نوشت ها:
[1] – Western culture
[2] – Western civilization
[3] – European civilization
[4] – Occidental culture
[5] – Western society
[6] – social norms
[7] – ethical values
[8] – traditional customs
[9] – belief systems
[10] – political systems
[11] – artifacts
[12] – technologies
[13] – Cultural heritage
[14] – government
[15] – state
[16] – Cultural Lag
مسعود تلخابی