هر رفتاری خارج از پنج حکم (واجب، حرام، مستحب، مکروه، مباح) نیست. حال، “فلسفه” به عنوان فعل، چه حکمی دارد؟
در قرآن آیات بیشماری وجود دارد که بیان میکند فعلِ ” فلسفه” واجب است. ” ابن رشد” به عنوان فقیه با اشاره به این آیات بیان میکند “فلسفه” شرعا واجب است؛ وی میگوید : “فلسفه” چیزی جز تامل کردن در موجودات نیست؛ هر قدر شناخت ما از موجودات کامل تر باشد، معرفت و شناخت ما نسبت به آفریدگار هم کامل تر خواهد بود چرا که موجودات دلالت بر خالق و آفریدگار خود دارند. از طرفی دیگر شرع، انسانها را بر تامل و تفکر در موجودات جهان فراخوانده است؛ ” فاعتبروا يا أولي الأبصار؛ ای صاحبان اندیشه تفکر کنید”، ” أولم ينظروا في ملكوت السموات والأرض وما خلق الله من شيء؛ آیا تامل نمیکنید در ملکوت آسمانها و زمین و در اشیائی که خداوند خلق کرده است”، ” أفلا ينظرون إلى الإبل كيف خلقت وإلى السماء كيف رفعت؛ آیا به شتر نمینگرید که چگونه خلق شد ؟ و به آسمان نمینگرید که چگونه رفعت یافت ” …
قرآن کریم از ابراهیم علیه السلام به عنوان کسی که به این علم (فلسفه) شرافت یافته است، نام میبرد؛ ” و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض؛ و این چنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم”.
با توجه به آیات مذکور و آیاتی نظیر آن ها ، میتوان نتیجه گرفت ” فلسفه” وجوب شرعی دارد.
منبع: ابو الولید محمد ابن رشد؛ فصل المقال فیما بین الحکمه والشریعه من الاتصال؛ دارالکتب العلمیه؛ بیروت لبنان؛ ۱۹۷۱؛ص۸۹
مترجم: سهیلا اسلامی