خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / غایت، امور عامه؛ جلسه 13

غایت، امور عامه؛ جلسه 13

غایت، امور عامه؛ گزیده ای از مباحث جلسه 13 شرح اسفار ملاصدرا
– 1394/12/09

مدرس: مسعود تلخابی

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا شَكَّ أنَّ أقصى غَايَةٍ يَتَأتّى لأحَدِ المَوجُودَاتِ الوُصُولُ إلَيهَا، هُوَ الكَمَالُ المُختَصُّ بِه وَ المُلائِمُ المَنسُوبُ إلَيه، وَ كُلَّ مَا اِنحَطَّ عَنه فَهُوَ نُقصَانٌ بِالحَقِيقَةِ فِيه وَ إن كَانَ كَمَالاً بِالإضَافَةِ إلى مَا فِي رُتبَةِ الوُجُودِ تَالِيه وَ مَا مِن دَابَّةٍ فَمَا دُونَهَا إلا وَ مِن شَأنِهَا البُلُوغُ إلى أقصى مَا لَهَا فِي ذَاتِهَا مَا لَم يَعِقهَا عَائقٌ.
این بخش اول بحث امروز ماست که ملاصدرا درباره غایات موجودات صحبت می کند و همین طور سعی می کند مراتب غایات را مشخص کند. یکی از مطالبی که در فلسفه ملاصدرا و در دیگر فلسفه ها هم تا حدودی مطرح است، این است که هر موجودی دارای یک غایتی است که این موجود در مسیر تحوّلی خود، به سمت آن غایت در حرکت است. ملاصدرا این عبارت را با این صورت می گوید «لا شَكَّ أنَّ أقصى غَايَةٍ…»؛ تردیدی نیست که دورترین غایت…؛ أقصى به معنای دورترین است و از این تعبیر ما می توانیم نتیجه گیری کنیم که غایت بر دو دسته تقسیم می شود؛ یکی دور و دیگری نزدیک:

گاهی غایت های نزدیکی وجود دارد و گاهی پشت سر آن غایت های متوالی و دورتری. یعنی موجود در مسیر تحوّلی خویش غایت های متعددی را طی می کند و یکی پس از دیگری پشت سر می گذارد؛ این را می گوییم سیر تحوّلی و تا به آن غایت نهائی خودش که حالا مثلا بگوییم أقصى غَايَةٍ برسد. ملاصدرا هم همین را می خواهد در این عبارت بگوید؛ می گوید «وَ لا شَكَّ أنَّ أقصى غَايَةٍ يَتَأتّى لأحَدِ المَوجُودَاتِ الوُصُولُ إلَيهَا…»؛ تردید نیست، شکی نیست که آخرین هدفی که، دور ترین غایتی که برای هر یک از موجودات میسّر است، یعنی می خواهد بگوید که آن غایت نهائی که آماده شده است. يَتَأتّى از تأتّی است. تأتّی به معنی فراهم آمدن است؛ هموار شدن است یعنی این که یک راهی برای شخصی هموار بشود. می گوید که يَتَأتّى، فراهم می شود برای هر یک از موجودات، وصول بدان. وصول بدان میسّر می شود؛ يَتَأتّى لأحَدِ المَوجُودَاتِ الوُصُولُ إلَيهَا؛  ضمیر «ها» هم که در این جا هست، به آن غایت راجع است.
می گوید آن غایت نهائی، «هُوَ الكَمَالُ المُختَصُّ بِه»، همان کمال به مختص به آن موجود است. درباره کمال که مفهوم مقابل آن نقصان باشد، این کمال و نقصان از مفاهیم عامّه اند یعنی مفاهیمی هستند که عارض موجود می توانند باشند، بی آن که واسطه ای در کار باشد.
امور عامه:یک نکته ای را پیشاپیش بگویم، بعد ها بیشتر توضیح خواهم داد؛ آن موضوعی که مورد مطالعات فلسفی قرار می گیرد، عوارض موجود است یعنی آن خصوصیات و آن ویژگی هایی که عارض موجود می شود اما نه موجود مقید و مخصص، موجود بما هو موجود، یا به تعبیری دیگر، موجود مطلق. ما گاهی اوقات عوارضی را که به موجود حمل می کنیم، به واسطه ای است؛ وسائطی در کار است یعنی شما این جا موجود را نظر بگیرید، گاهی شما می گویید که این موجود دارای وزن است؛ شما وزن را می توانید به موجود حمل کنید اما حمل وزن به موجود، به واسطه خصلت دیگری است به نام جسمانی بودن یعنی موجود تا جسمانی و مادّی نباشد، نمی تواند وزن داشته باشد. بنا براین وزن عارض موجود بما هو موجود نیست؛ عارض موجود است، به اعتبار جسمانیتش؛ باید موجود جسمانی باشد که ما بتوانیم وزن را به آن حمل کنیم یا این که بخواهید حرارت را بر یک موجود حمل کنید، این هم، نیاز به این دارد که موجود جسمانی باشد. شما اگر بخواهید ناطق را به موجود حمل کنید، ناطق به موجود حمل می شود ولی زمانی حمل می شود که این موجود انسان باشد یعنی موجود مقیّد به انسان؛ موجودیت انسان متّصف به ناطق می شود. موجودیت جسمانی متّصف به وزن می شود. موجودیت جسمانی متّصف به حرارت می شود. ما برخی از مفاهیم را داریم که در عروض آن ها به موجود، نیازمند هیچ واسطه ای نیستیم، مثل وصف علت. ما می توانیم علت را به موجود حمل کنیم، بی آن که نیاز به واسطه ای در کار باشد. حال ما می توانیم کمال و نقصان را به موجود حمل کنیم، بی آن که واسطه ای در کار باشد؛ هیچ مفهومی واسطه نمی شود و  این ها به موجود مطلق حمل می شوند. این مفاهیم نظیر علت، کمال، نقصان، زیبایی، امکان و موارد متعددی که إن شاء الله در چیستی فلسفه که رسیدیم، خواهم گفت، این ها که عارض موجود می شوند و موجود   بی آن که مقیّد به قیدی شود، می تواند متّصف به این ها شود، این ها را اصطلاحا «امور عامّه» می گوییم. امور عامّه موضوع مباحث فلسفی است یا بهتر است بگوییم موضوع فلسفه أولی است؛ آن چیزی که ما می خواهیم بخوانیم. فلسفه أولی درباره امور عامه صحبت می کند؛ کمال و نقصان هم از جمله آن هاست؛ مفاهیمی اعتباری اند و قابل اتّصاف به موجود مطلق هستند.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

حافظ و سهروردی (1)

از شمن‌های آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قاره‌های …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *