با درگذشت هوشنگ ابتهاج، سرو سایه فکنی از بالای شعر نئوکلاسیک فارسی کم شد که بعید است با این وضعیت کار و بار شعر و شاعری کسی را آن عُلقه و عُده باشد که در این حوزه بتواند حتی به سایه او نزدیک شود. [1 – سایه و شهریار] سایه …
ادامه نوشته »چرا شفیعی نقد نمی شود؟
ارسطو می گفت افلاطون را دوست دارم اما حقیقت را بیشتر. همو بود که دیدگاههای فکری و فلسفی استادش افلاطون را به نقد و چالش کشید. چنین قولی از ارسطو بیانگر فرهنگی است که پویایی غرب را ضمانت کرد. گو این که غرب گوهر نقد را در ساختار خود درونی …
ادامه نوشته »ما و نقد پسااستعماری (در هوای موج و مرجان)
یکی از نحله های تقریبا مغفول و مقفّل نقد در کارهای منتقدان ما “نقد پسااستعماری” است. این رویکرد انتقادی با توسل به دیدگاه های فوکو و گرامشی و. . . به مطالعه و ساخت گشایی از رابطه استعمارگر و استعمارشده می پردازد. مطابق این نظریه اگر روزگار استعمار مستقیم و …
ادامه نوشته »