عرفان ما نسبنامهای افلاطونی دارد و این «فّلاطون خم نشین» بوده که راز حکمت را میگفته است. اعیان ثابتهاش، یادآور عالم مُثُل افلاطون بوده و این دنیای سجنالمؤمن نیز صرفا، سایهای از جنّت حقیقتش است.کاریزما و اقتدار شیخ و ولیاش نیز نسبتی با آن جباریّت فیلسوف-شاه مورد نظر افلاطون دارد …
ادامه نوشته »خوارق عادات
وقتی مکتب و مذهبی از استدلال باز می ماند، به جعل و نقل خوارق عادات می پردازد. خوارق عادات، اموری است که وقوع آنها عادتاً میسر نیست، و مُحال می نماید، مانندِ “راه رفتن روی آب”، “معلق شدن در هوا”، “درمان کردن مریض صعب العلاج با روش های غیر معمول”، …
ادامه نوشته »حافظ و سهروردی (1)
از شمنهای آسیای مرکزی و آلتایی تا اهالی کاهونا در اقیانوس آرام و بومیان قارههای آمریکا و استرالیا و آفریقا گزارشهای مستند و کمابیش مشابهی در دست است که نشان میدهد؛ چگونه این شمنها، در حالتی از سکر و خلسه موفق میشدهاند با به پرواز درآوردن روح خود، از معارج …
ادامه نوشته »نوروزنامه
نوروزنامه رساله ای است به فارسی، منسوب به خیام. موضوع آن، تاریخچه نوروز در ایران و آیینهای مربوط به آن است. نوروزنامه در سه بخش اصلی تنظیم یافته است: “دیباچه”، “آغاز کتاب نوروز نامه” و “اندر آیین پادشاهان عجم”. دیباچه، علاوه بر خطبه حکیمانه اش که می گوید: «سپاس و …
ادامه نوشته »از بستر های زیست اخلاقی (اخلاق قاعدگی)
مردان ژاپنی درد قاعدگی را شبیه سازی کردند. زمانی می توانیم کسی را به درستی قضاوت کنیم که قادر به فهم شرایط او باشیم. قضاوت درست، مبنای “رفتار اخلاقی”[1] است. از شرایطی که فهم آن برای مردان دشوار است، “قاعدگی زنان”، و اختلالات جسمی و خُلقی است که در این …
ادامه نوشته »درگاه های فلسفه
1 – فلسفه و شاخه های آن فلسفه، شناخت و فهمِ عقلانی چیزهای بنیادینی از قبیل “واقعیت” و “وجود”، “دانش و معرفت”، “اخلاق”، “خدا” و امثال اینهاست. فلسفه چند شاخه اصلی دارد: منطق، فلسفه اولی (متافیزیک)، معرفت شناسی، زیبایی شناسی، فلسفه سیاسی. در اینجا می خواهم درگاه های ورود به …
ادامه نوشته »فلسفه
آفتاب، هنوز طلوع نکرده بود. قرارمان، درْ خروجی شهر بود. می خواستیم به کنار رودخانه برویم. همه جمع شدند، و به طرف رودخانه حرکت کردیم. رودخانه فاصله چندانی با شهر نداشت. از دور صدای آب به گوش می رسید. کم کم خود رودخانه هم دیده می شد. بساط خویش را …
ادامه نوشته »در باب جُستارنویسی
از قرن پانزدهم میلادی به بعد که دیوارهای نمور و جلبک بسته کلیسا ترک برمیداشت، در فضای فکری غرب، نوعی از «تفّرد و فردگرایی» در حال تکوین بود که نسبتی با آن «من نامه» های انسان پیش از خود نداشت. این «منِ اندیشنده» به رغم آن «منِ» جزم اندیش سنتی، …
ادامه نوشته »قلمرو عقل
کانت، مرزهای اقتدار عقل را “آنتی نومی”[1] ها می داند. “آنتی نومی” ها گزاره هایی هستند که عقل هم برای خودشان و هم برای نقیضشان استدلال هایی دارد. برای مثال گزاره یِ “عالم، آغاز زمانی دارد” و نقیض آن، یعنی گزاره “عالم، آغاز زمانی ندارد” را در نظر آورید. شما …
ادامه نوشته »تقریری از قانون علیت
جهان، مملوّ از پدیدار های گوناگون است. این پدیدار ها، ماهیت هایِ موجودی هستند، که جهان ما را شکل داده اند. به این معنی که می توانیم درباره هریک از آنها جمله ای بسازیم و بگوییم: «این موجود است.» مانندِ «خورشید، موجود است.» «نور، موجود است.»، «فوتون، موجود است.»، «فوتون، …
ادامه نوشته »