خانه / تعلیم و تربیت / حمد (16)/نگرش ارگانیسمی به جهان/محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/08/23

حمد (16)/نگرش ارگانیسمی به جهان/محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/08/23

حمد (16)/نگرش ارگانیسمی به جهان/محمد (ص)؛ گزیده ای از مباحث جلسه 5 شرح اسفار ملاصدرا- 1394/08/23

مدرس: مسعود تلخابی

مطلب دوم: فیلسوفان به عالم نگرش ارگانیسمی داشته اند؛ نگرش ارگانیسمی به این معناست که این ها کلیّت جهان را به موجود زنده ای تشبیه کرده اند؛ ارگانیسم که می گوییم مثل اندام، اندام انسان یا مثل اندام یک اسب؛ چنان که دارای اجزائی است و هر جزئی از آن دارای کارکردی است ولی کلیّتش هم یک هویت مستقلی دارد؛ این که می گوید «نِظامِهِ الجُملی» دقیقا همین است یعنی عالم علاوه بر این که متشکل از اجزاست، این اجزاء در کنار هم یک کلیّت دیگری دارند. انسان علاوه بر این که از سلول ها تشکیل شده است و هر کدام از سلول ها یک جزئند و هویت خاصی دارند اما این ها در کنار هم یک هویت مستقل دیگری هم دارند به نام انسان، به نام اسب و به نام موجودی دیگر؛ این را می گویند نگرش ارگانیسمی. نگرش ارگانیسمی یعنی این که جهان را به یک موجود زنده با هویت مستقلی تشبیه می کنند. یک جمله دیگری هم بگویم؛ این را باز ملاصدرا می گوید: «إنّ الجَمیعَ بِمَنزِلَةِ انسانٍ واحِدٍ کَبیرٍ لَهُ حَقیقةٌ واحِدَةٌ و صورَةٌ واحِدَة و عَقلٌ واحِد و هُو الحَقیقةِ التَمامیةِ المُحَمَّدِیة»؛ … انسان بزرگی است؛ برای آن حقیقت واحدی است و صورت واحدی است و عقل واحدی است؛ این عقل واحد همان چیزی است که در اصطلاح فلاسفه از آن تعبیر به «عقل اول» می شود. در یک کلام خلاصه کنم، این که این ها عالم را، ماسوی الله را، به منزله انسانی می دانند که برای آن حقیقت واحدی است، صورت واحدی است و عقل واحدی است. عالم را به صورت یک انسانی تصور کنید که جزء جزء آن ها نقش خاص دیگری بازی می کند. عقل اول، صورت عالم است؛ فعلیت عالم است؛ تمام آن چیز هایی که در عالم وجود دارد، بالقوه، بالفعل، در عقل اول به فعلیت تامّ رسیده است یعنی تمام عالم، تمام اعضاء این انسانِ واحدِ کبیر به منزله جهان، دارای عقلی است که آن عقل حاوی تمام آن چیزهایی است که در بخش های دیگر عالم وجود دارد و آن را می گویند، صورت عالم، عقل اول و هُو الحَقیقةِ التَمامیةِ المُحَمَّدِیة؛ این همان چیزی است که عرفا و فیلسوفان از آن تعبیر به «حقیقت محمدیه» می کنند.
پس در مطلب دوم گفتیم فیلسوفان یک نگرش ارگانیسمی به جهان دارند؛ جهان را چون انسانی تصور می کنند که دارای صورت واحدی است و عقل واحدی است؛ این عقل واحد، عقل اول است؛ فعلیت تمام آن چیز هایی که در عالم وجود دارد، در او نهفته است و آن را گاهی «حقیقت محمدیه» هم می گویند به این دلیل که صورت ناسوتی این حقیقت محمدیه در وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محقق شده است.
سوال: عقل اول چیست؟
همان صادر اول است؛ در این صورت کلی جهان آفرینش به معنای عقل آن نظام کلی آفرینش است.

مطلب سوم: اجلّ و اعظم مراتب حمد در حقیقت محمدیه نهفته است که این حقیقت محمدیه هم قائم به وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است؛ این مقام، همان مقام محمودی است که در این آیه آمده است: «عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»؛ ملاصدرا بعد از این که این را نقل می کند، جمله ای دارد که این جمله خیلی زیباست؛ می گوید: «فَذاتُهُ المُقَدَّسَة أقصی مَراتِبِ الحَمد الَّتی حَمِدَ اللهُ بِها ذَاتَهُ»؛ ذات مقدس او دورترین و بالاترین مراتب حمد است که خداوند با آن ذات خویش را حمد کرده است و ستوده است. وقتی که مثلا خداوند این میز را می آفریند، به بخشی از اوصاف خویش دلالت می کند اما وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را می آفریند، با این کار تمام اوصاف خویش را مکشوف می کند؛ این بالاترین حمدی است که خداوند کرده است؛ به همین خاطر می گوید «عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا»؛ این مقام محمود به این معناست که خداوند با آفرینش او تمام اوصاف خویش را آشکار کرده است. یک بیتی هست درباره علی علیه السلام، سابقا برایتان خوانده ام؛ می گوید:
اسـدالله در وجــود آمـد در پس پرده هر چه بود آمد
این در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مصداق دارد و آن کسانی که طابق نعل بالنعل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تبعیت کرده اند، مثل علی علیه السلام که به مقامی رسیده اند که خداوند با آفرینش آن ها تمام اوصافش را آشکار کرده است و این آن چیزی است که به «مقام محمود» نامبردار است و به همین خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تخصیص یافته است به لوای حمد که او را «احمد»، «محمّد»، «حمّاد» [نامیده اند] و نام هایی که برای ایشان انتخاب کرده اند، همه از حمد گرفته شده است چون برجسته ترین موجودی است که خداوند با خلق او تمام اوصاف خودش را آشکار کرد؛ بالاترین حمد است؛ اجلّ و اعظم مراتب حمد است.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

به بهانه داستان «کبوتر طوق‌دار» ۱

کلیله و دمنه تنها اثر ادبی در جهان باستان است که از حدود هزار و …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *