زیبایی شناسی

موجوداتِ جهان ما را می توان به دو بخش تقسیم کرد: طبیعی و مصنوعی.
منظور از موجودات طبیعی چیزهایی است که بشر در به وجود آمدن آنها دخالت نداشته است. در برابر اینها موجودات مصنوعی قرار می گیرند، که بشر در به وجود آمدن آنها دخیل بوده است.
برخی از این موجوداتِ طبیعی و مصنوعی برای حواس یا عقل خوش آیندند. این دست از موجودات، زیبا (beautiful) نامیده می شوند. موجوداتِ زیبا در آدمی بهجت و سرور و انبساط خاطر می آفریند، و توجه مکرر او را به سوی خود فرا می خواند. پدیده “زیبایی” همواره مورد توجه فیلسوفان و دانشمندان بوده است. این امر موجب گشت تا دانشی به نام “زیبایی شناسی” (aesthetics) پدید آید.
اصطلاح زیبا‌شناسی را نخستین‌بار اَلکساندر گوتلیب بامگارتن (Alexander Gottlieb Baumgarten) در ۱۷۵۳ به‌کار برد، ولی مطالعۀ ماهیت زیبایی از قرن‌ها پیش‌تر آغاز شده بود. در گذشته تنها فیلسوفان بدان می‌پرداختند، اما از قرن ۱۹ هنرمندان نیز در بحث شرکت کردند.
کلمه (aesthetics) به ترتیب زیر از واژه یونانی گرفته شده است:
Aisthētikos
aisthēta (اشیاء محسوس)
aisthesthai (آگاه شدن به وسیله یکی از حواس پنجگانه)
این کلمه در اوایل قرن 19 در زبان انگلیسی پذیرفته شد. اما کاربرد آن تا اواخر قرن بیستم مورد مشاجره و مناقشه بود.
برای دانش “زیبایی شناسی” تعاریف مختلفی ارائه کرده اند:
الف – “زیبایی شناسی” یا جمال شناسی [= شناخت جمال و زیبایی] یا علم الجمال یا “فلسفه زیبایی و هنر”، درباره ماهیت جمال و قواعد حاکم بر تجلی آن در هنرهای زیبا، و نیز در اصول نقد هنری بحث می کند.
ب – “زیبایی شناسی” مطالعه زیبایی و هنر و انواع هنرهاست، و می توان آن را مطالعه نفسانیات صنعتگر و هنرور دانست.
ج – “زیبایی شناسی” شاخه ای از فلسفه است، که اصول زیبایی را بررسی می کند. این مطالعات بیشتر در هنر متمرکز است.
د – “زیبایی شناسی” شناختی است که ماهیت و طبیعت اصلی زیبایی، شناخت زیبایی، و داوری شخصی را درباره چیزی که زیبا یا نا زیباست شامل می باشد. این دانش همچنین تأثیر زیبایی را در عقل و عواطف بشر مطالعه می کند.
ه – “زیبایی شناسی” مطالعه سیستماتیک امرِ “زیبا” است. این مطالعه به ویژه در ارتباط با هنرهای زیبا صورت می گیرد. این دانش شامل تعریف زیبایی و تنظیم اصول لازم برای تولید و ارزشیابی کارهای هنری می باشد.
و – “زیبایی شناسی” به بررسی نظری هنر و ذوق هنری می پردازد.
ز – “زیبایی شناسی” همانطور که از ساخت ظاهری آن بر می آید، پیوندی مستقیم با شناخت و درک زیبایی دارد. به ویژه زیبایی های که در هنر نهفته است.
ح – “زیبا شناسی” یا “زیبایی شناسی” (علم الجمال) شاخه ای از فلسفه است که درباره ماهیت و ادراک زیبایی و زشتی بحث می کند.
بسیاری “زیبایی شناسی” را با “فلسفه هنر” یکی می دانند. اما فیلسوفانی هم هستند که میان این دو قائل به تفاوت اند. هگل معتقد است که این دو با هم تفاوت ظریفی دارند. هایدگر این تفاوت را بسیار مهم می شمرد و بر این نظر است که زیبایی شناسی به معنایی که از سده هجدهم به این سو یافته است، خود به سد و مانعی بزرگ در راه پیشبرد بحث فلسفی از زیبایی و هنر تبدیل شده است. می شود تعاریفی را که برای فلسفه هنر است با تعاریف “زیبایی شناسی” مقایسه کرد. از جمله این تعاریف موارد زیر است:
الف – فلسفه ی هنر به معنای امروزین آن کاوشی فلسفی در باره ی مقولات هنری است.
ب – تحلیل فلسفی هنر و مفاهیم و موضوعات همبسته با آن است.
ج – “تحلیل فلسفی در باره ی هنر” و کاوشهای فلسفی (تحلیلی، مفهومی) در باره ی مقولات و مباحث هنری هستند.
آنچه را که در زیبایی شناسی بررسی می شود می توان چنین ترتیب داد:
زیبایی چیست؟
هنر چیست؟
قواعد حاکم بر تجلی زیبایی در هنرهای زیبا کدام است؟
فرایند شناخت زیبایی چگونه است؟
آیا حیوانات واجد قدرت شناخت زیبایی هستند؟
قضاوت درباره زیبا و نازیبا چگونه اتفاق می افتد؟
“زیبایی” چه تأثیری در عقل و عواطف بشر دارد؟
هنرهای زیبا کدام است؟
برای تولید زیبایی رعایت چه اصولی لازم است؟
برای ارزشیابی کارهای هنری رعایت چه اصولی لازم است؟
نفسانیات صنعت گر و هنرور چگونه پدیدار می شود؟ و چگونه با اثر هنری ارتباط می یابد؟
و …

مسعود تلخابی

همچنین ببینید

زبان موسیقی

«هر جا که کلام نتواند پیش رود، موسیقی آغاز می شود.»[1] این جمله را از …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *