خانه / لغت نامه فلسفی / لغت نامه: اشراقیان

لغت نامه: اشراقیان

لغت نامه دهخدا (1377):
اشراقیان . [ اِ ] (اِخ) گروهی از حکمای سلف که از باعث اشراق و روشنی باطن خود که از کثرت ریاضت پیدا کرده بودند، تعلیم و تعلم به مکاشفه و مراقبه می کردند و حاجت به رفتن پیش کسی نداشتند، به خلاف حکمای مشائین که ایشان نزدیک یکدیگر رفته مقدمات دریافت می ساختند، چنانچه افلاطون و بقراط و غیره از زمره ٔ اشراقیین بودند. (غیاث) (آنندراج)…. پیروان مکتبی فلسفی که معتقد به حکمت اشراق یا حکمت مشرقی بوده اند. هدف این گروه ایجاد توافق میان فلسفه ٔ یونانی افلاطونیان جدید و فلاسفه ٔ ایران و جز آنان بوده است و این نام به خصوص بر شاگردان سهروردی (متوفی بسال 1191 م .) اطلاق شده است. (از المنجد).

لغت نامه دهخدا (1377):
نخستین چیزی که از ذات حق تعالی صادر شده است ، به اصطلاح مشائیان عقل اول و به اصطلاح اشراقیان نور اول و نور اقرب نامیده میشود. عقل اول باید که بسیط و واحد باشد و آن جوهری است بسیط و روحانی ، که صور موجودات در آن گرد آمده است بدون تراکم و تزاحم . (از فرهنگ علوم عقلی ، از مجموعه ٔ دوم مصنفات و رسائل اخوان الصفا)

لغت نامه دهخدا (1377):
اشراقیان گویند که علم حق به اشیاء به نحو اضافه ٔ اشراقی است . (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی ، از اسفار ج 3 ص 36 و 46 و 52 و درةالتاج بخش 3 ص 87 و شرح قیصری بر فصوص ص 15).

لغت نامه دهخدا (1377):
در فرهنگ لغات واصطلاحات فلسفی آمده است: اشراقیان میگویند هر نوعی از افلاک و کواکب و بسایط عنصری و مرکبات و اشباح مجردربی دارند که عقل مدبر آن نوع است و اوست غاذی و منمی و مولد، و رب اشجار را «مرداد» و رب آتش را «اردیبهشت » و رب ارض را «اسفندارمذ» مینامند.

همچنین ببینید

لغت نامه: وجود

فاضل تونی، محمدحسین (تون ۱۲۵۱ـ تهران ۱۳۳۹ش): حقيقت وجود گاه به معناى مصداق مقابل مفهوم …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *