1 – معرفی
ژان-لوک گدار[1]، کارگردان فرانسوی، فیلم “چینی”[2] را در سالِ 1967 ساخت. داستان فیلم، در پاریسِ سال ۱۹۶۷ اتفاق می افتد. این فیلم، درباره گروهی از فعالان جوان مائوئیست در پاریس است.
2 – شخصیت های اصلی فیلم
این داستان، پنج شخصیتِ اصلی دارد:
اول: ورونیک. او دانشجوی فلسفه است، و رهبر غیررسمی گروه. خانوادهاش در کار بانکداری اند. او با “گیوم” رابطه عاشقانه دارد.
دوم: گیوم. وی بازیگر تئاتر است. گاه و بیگاه تکگوییهایی از نمایشنامههای مختلف اجرا میکند.
سوم: ایوان. او از خانوادهای روستاییست. وقتی به پاریس می آید، به عنوان مستخدمِ خانه مشغول به کار می شود و هر وقت دستش تنگ می شود روسپیگری می کند. او با هنری رابطه عاشقانه دارد.
چهارم: هنری. او از اعضای یک سازمان می باشد. کارش فروش کتابها و جزوههای سازمان است.
پنجم: سرژ کیریلف. وی پوچگرایی روسی است و قصد خودکشی دارد.
3 – داستان
این پنج نفر، تعطیلات تابستانیشان را در آپارتمان پدر و مادر ثروتمند یکی از رفقایشان میگذرانند. آنها تمام مدت به مطالعه یِ متون سیاسی و بحث و جدل با یکدیگر مشغولند، و میخواهند بدانند چطور می شود آموزههایِ “مائو تسه تونگ” را در زندگی به کار بست. پس از خواندن مقالههایی که خشونت را به منظور رسیدن به انقلاب مُجاز میدانند، تصمیم میگیرند قتلی سیاسی مرتکب شوند. همه به جز هنری موافقند. آنان، هنری را از گروه اخراج می کنند. قرار میشود ورونیک شخص مورد نظرشان را بکشد، اما نخست، اشتباهی پیش می آید و مرد بیگناهی کشته می شود. کیریلف به قتل اعتراف می کند، و خودش را می کشد. با پایان تعطیلات، راه اعضای گروه از هم جدا میشود.
4 – چند توضیح و نکته از فیلم و درباره فیلم
در این فیلم، نکته هایی وجود دارد که قابل تأمل است:
4 – 1 – کتابِ کوچک سرخ
-در این فیلم مدام از “کتابِ کوچک سرخ”[3] مائو تسهتونگ، سخن به میان می آید. این کتاب جملات قصار و قطعاتی از سخنرانیها و نوشتههای مائو است. وی، در آن، نظریه یِ مارکسیستی را با شرایط اوضاع و احوال چین سازگار کرده است. کتاب در ۱۹۶۶ در شمارگان انبوه منتشر شد، و در آغاز انقلاب فرهنگی خوانندگان بسیار داشت.
4 – 2 – حقیقت
-درجایی از فیلم، درباره یِ “حقیقت” گفتگو می کنند:
«… شما باید حقیقت را در حقایق بجویید؛
اما حقیقت، دقیقاً چیست؟
حقایق، اشیاء و پدیده ها می باشند، همانگونه که به شکل خارجی موجود هستند.
حقیقت، ارتباط بین اشیاء و پدیده هاست؛ و به عبارت دیگر قوانین مرتبط بین آنها…»
4 – 3 – گارد سرخ
-در این فیلم به “گارد سرخ” اشاره می شود: گارد سرخ[4] گروهی از دانشآموزان و دانشجویان بودند که بازوبندهای سرخ می بستند و نیروی ضربت انقلابِ فرهنگی چین از سالِ ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ به شمار می رفتند. پس از آن که گاردهای سرخ بسیاری از مسئولان حزبی را کشتند و کشور را در کام هرج و مرج فرو بردند، مائوتسه تونگ، رهبر چین، آنها را غیرقانونی اعلام کرد، و سرکوب نمود.
4 – 4 – ارتباط این فیلم با اوضاع زمانه
فیلمِ چینی با حوادثِ زمانِ خود تناسب بسیار داشت. از اواسط دهه ۶۰ میلادی در جاهای مختلفِ جهان، تغییرات اجتماعی بنیادین و تنشهای سیاسی آغاز شده بود. از جمله این حوادث، می توان، به جنگِ ویتنام، تیرهتر شدن روابط شوروی سابق و غرب، انقلاب فرهنگی چین و تأثیرات آن بر کشورهای خاور دور، افزایش تنشها میان دولت فرانسه و کارگرانِ بخش عمومی و دانشجویان اشاره کرد.
4 – 5 – اقتباس فیلم نامه از رمان جن زدگان
این فیلم، اقتباسی آزاد از رمان شیاطین[5] (یا: جن زدگان) اثر داستایفسکی است. در این رمان، گروهی متشکل از پنج شهروند ناراضی، که هر کدام نماینده “اعتقاد و مسلکِ ایدئولوژیک”[6] و “تیپ شخصیتی”[7] متفاوتی هستند، برای سرنگونی رژیم امپراتوری روسیه از طریق کمپین خشونت انقلابی پایدار، همکاری میکنند.
4 – 6 – مباحثهی ورونیک با فرانسیس ژانسون
یکی از سکانس های مهمِ فیلمِ چینی مباحثهی ورونیک با فرانسیس ژانسون[8] است. ژانسون، فیلسوفِ فرانسوی است. وی به خصوص به خاطر فعالیتهایش در جبهه آزادی بخش میهنی (الجزایر) در دوران جنگ الجزایر معروف است. این گفتگو، در قطاری انجام می گیرد که در حالِ حرکت است. گذارِ سریعِ مناظرِ واقعی، از پنجره یِ قطار دیده می شود. جانسون، اکنون، مخالف دگماتیسم و توسل به زور برای اصلاح نابرابریهای اجتماعی – سیاسی است. او، بیست سال پیش از ساختِ این فیلم، به عنوان یک فعال سیاسی، مدافع مبارزهی مسلحانه در نبرد الجزایر بود. او اکنون، نمی تواند شاگردِ سابقِ خویش را از آموزه ها و عملکردهای پیشینِ خویش منصرف کند.
پی نوشت ها:
[1] – Jean-Luc Godard
[2] – La Chinoise
[3] – Little Red Book
[4] – Red Guard
[5] – Demons
[6] – ideological persuasion
[7] – personality type
[8] – Francis Jeanson (۱۹۲۲ – ۲۰۰۹)
مسعود تلخابی