نوشته های تازه

عُلُوّ و سُفْل وجود

چون وجودات دارای مراتب اند، ناگزیر برخی بالا و برخی پایین اند. وقتی از مراتب وجود سخن به میان می آید، مفهوم “عُلُوّ” و “سُفْل” هم پدیدار می شود. “عُلُوّ” به معنی “عظمت و بزرگی” و “تجبر و تکبر و خود را بزرگ شمردن” است. “عُلُوّ” و “سُفْل” (مانند فضیلت …

ادامه نوشته »

کلمه “التباس”

 برخی از اهل لغت، در معنی “اِلْتَبَسَ”، نوشته اند: «الْتَبَسَ الأمْرُ عليه» یعنی «اختلط و أشكل» [یعنی درهم آمیخت و مشکل شد.] برای مثال می گویند: «التبس عليَّ معنى الكلمة فاسْتَعَنْتُ بالمعجم.» [معنی کلمه برای من مشکل و دشوار شد، درهم آمیخت، (ندانستم که معنیش، اینست؟ یا آن؟) به همین …

ادامه نوشته »

فضیلت وجود

ملاصدرا در آثار خود از “فضیلة وجود” سخن گفته است. ابن منظور در لسان العرب می گوید: “فضل” و “فضیلت” معروف اند. ضد “نقص” و “نقیصه” اند. چنانکه “فضیلة” به معنی مزیت و فزونی است، “نقیصة” به معنی کمی و کاستی و ضعف است. وقتی از “فضیلت وجود” سخن می …

ادامه نوشته »

تاریکی های نادانی

یکی از جامع ترین آیاتی که در توصیف قرآن وارده شده است، آیه نخست سوره ابراهیم است: كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ (ابراهیم: 1) [قرآن كتابيست كه فرو فرستاده‏ايم ما آن را به سوى تو، تا بيرون آورى مردمان را از تاريكيها به سوى نور.] ظلمات …

ادامه نوشته »

دلیل بحث از واجب الوجود در فلسفه أولی

بحث از واجب الوجود، در واقع بحث از “وجود” است. بنابرین، این بحث در نظامِ هستی شناسی می گنجد، از این رو اهتمام به شناخت آن، نگرش ما را به هستی عمیق تر و دقیق تر می کند. فیلسوفان، فلسفه اولی را که موضوع بحثش “موجود بما هو موجود” است، …

ادامه نوشته »

قرآن و تبیینِ خود

قرآن، خود را “تبیانا لکلِّ شیئٍ” می داند. در سوره نحل می فرماید: «وَ نَزَّلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ» (نحل: 89) [و ما اين کتاب را بر تو نازل کرديم که بيانگر همه چيز است.] یکی از مصادیق “کل شیئ” خودِ قرآن است. بنابرین تبیین و تعریف قرآن باید …

ادامه نوشته »