خانه / لغت نامه فلسفی (صفحه 11)

لغت نامه فلسفی

لغت نامه: ابومعشر بلخی

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى‏ برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى‏ شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى ‏كند. معروف ‏ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى‏ شود و هر گاه …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابن هیثم، حسن (ح ۳۵۴ـ۴۳۰ق)

دانش نامه دانش گستر (1389): …چگونگی عمل رؤیت هنوز به ‌درستی روشن نیست و سازوکار آن به ‌ویژه در مورد رؤیت رنگ‌ ها ناشناخته است. در قدیم عموماً معتقد بودند که در رؤیت، نور از چشم بیننده ساطع می ‌شود و به اشیاء برخورد می ‌کند و باعث دیدن آن‌ …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابن سینا

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): شيخ الرئيس در شفا شرح مبسوطى از عقيده وى [فیثاغورس درباره اعداد] نقل مى ‏كند و به پاسخ مى ‏پردازد. (پاورقی های اصول فلسفه و روش رئالیسم) مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): از كسانى كه سخت با اعتقاد به مثل افلاطونى مخالف بوده …

ادامه نوشته »

لغت نامه: این الجوزی

مُطهّری‌، مرتضی (فریمان ۱۲۹۸ـ تهران ۱۳۵۸ش): تواريخ قديم جماعتى از حكما و علماى نجوم را نام مى‏ برد كه به عنوان «هرامسه» خوانده مى‏ شوند و دوره آنان را قبل از دوره يونانيان ضبط مى ‏كند. معروف ‏ترين آنان همان است كه «هرمس الهرامسه» خوانده مى‏ شود و هر گاه …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابصار

دانش نامه دانش گستر (1389): بخشی از شبکیّه، با نام لکه زرد، که تصویر در هنگام دید دقیق روی آن متمرکز می‌ شود، اساساً از یاخته ‌های مخروطی تشکیل شده است. یاخته‌های استوانه‌ای و مخروطی شبکیه تکانه‌ها را در طول نورون‌ های حسی عصب بینایی به مغز می‌ فرستند. این …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ابداء

لغت نامه دهخدا (1377): اِبداء. [ اِ ] (ع مص) آغاز کردن. آغازیدن. ابتدا کردن. شروع کردن. سر کردن. سر گرفتن. ابتداء. کار نو و نخستین آوردن. نو آفریدن. || آشکار کردن. پیدا کردن چیزی را.   دانشنامه دانش گستر (1389): اِبداء (در لغت به‌معنی آغازکردن، آشکارساختن و نوآفریدن) اصطلاحی …

ادامه نوشته »

لغت نامه: مزه

نَفیسی، علی‌اکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق): مزه‏: (maze) ا. پ. طعم و چاشنى. و لذت. و گوارش. و ذوق. و مزه داشتن: طعم داشتن و لذت داشتن. و بيمزه: بيطعم و بى‏لذت. و خوشمزه: خوش‏طعم و خوش چاشنى و گوارا و خوش‏آيند در ذائقه و لذيذ.[1] (فرهنگ نفيسى / ‏5 …

ادامه نوشته »

لغت نامه: ذهن

نَفیسی، علی‌اکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق): ذهن‏: (zehn) و (zahan) ا. ع. فهم و دانست و عقل و دريافت و ياد داشت قلب و زيركى و تيزى خاطر. ج: اذهان. ذهن‏: (zahn) م. ع. ذهنى عنه ذهنا (از باب نصر): فراموش گردانيد من را از آن و مشغول كرد. و …

ادامه نوشته »

لغت نامه: رنگ

ابن خلف تبریزی، محمد حسین (قرن 11): رنگ- بر وزن سنگ چند معنى دارد: 1- معروف است كه به عربى لون خوانند 2- حصه و قسمت و نصيب بود 3- عيب و عار را گويند 4- محنت و آزار و رنج باشد 5- زور و قوت و توانائى 6- روح …

ادامه نوشته »

لغت نامه: موهوم

نَفیسی، علی‌اکبر (کرمان ۱۲۶۳ـ تهران ۱۳۴۲ق): موهوم‏: (mavhum) ا- ص. پ. مأخوذ از تازى- توهم شده و خيال شده و تصور شده و گمان شده. و تصور و پندار و وهم و خيال. و هر چيزى كه وجود خارجى نداشته باشد. موهومات‏: (mavhum t) ا. پ. مأخوذ از تازى- چيزهاى …

ادامه نوشته »