“ارزشِ اخلاقی” (moral value) با چه معیاری تعیین می گردد؟
فایدهگرایی/اصالت سود (utilitarianism) در پاسخ به این سؤال، از این آموزه سخن می گوید که آنچه سودمند باشد نیک است و، در نتیجه، ارزشِ اخلاقیِ هر عملی با سودمندی نتیجهاش تعیین میشود.
اصطلاح «فایدهگرایی» به نحو مشخصتر به این گزاره اطلاق میشود که هدفِ متعالیِ عملِ اخلاقی و شالودهای که همۀ موازین اخلاقی باید بر آن استوار باشند، عبارت است از: «تأمین بیشترین خوشی یا رضایت برای بیشترین تعداد.»
این هدف را معیار نهایی ارزیابی همۀ نهادهای اجتماعی بهعنوان خوب یا بد نیز به شمار آوردهاند.
این نظریه، در آراء افراد زیر به چشم می خورد:
1 – فرانسیس هاچسون (Francis Hutcheson) (۱۶۹۴ – ۱۷۴۹)
هاچسون، ملاک عمل اخلاقی را “بزرگترین خوشبختی برای بیشترین تعداد” می دانست. همین نظر است که در آراء فیلسوفان بعد از او انعکاس می یابد.
2 – ویلیام پِیلی (William Paley) (1743 – 1805)
وی در کتاب “اصول فلسفۀ اخلاقی و سیاسی” (Principles of Moral and Political Philosophy) (۱۷۸۵) این نظریه را در شاخص ترین شکل خود مطرح کرد.
3 – جرمی بنتام (Jeremy Bentham) (1748 – 1832)
او در کتاب “مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری” (Introduction to the Principles of Moral and Legislation) (۱۷۸۹) از آن سخن گفته است. بنتام از مقتدرترین نمایندگان این مکتب است. گاهی این مکتب را “بنتامیسم” (benthamism) هم می گویند، و آموزه اصلی آن را این گونه گزارش می کنند: «هدف فرد و اجتماع بايد اين باشد: بيشترين خشنودى براى بيشترين تعداد انسانها.»
4 – جان آستین (John Austin) (۱۷۹۰ ـ ۱۸۵۹)
آستین حقوق دان بود. نظراتش از بنتام الهام گرفته بود. او در کتاب خود به نام حوزۀ تعیینشدۀ علم حقوق (Province of Jurisprudence Determined) (۱۸۳۲)، از نظریۀ فایدهگرایی دفاع می کند.
5 – جیمز میل (James Mill) (1773 – 1836)
وی در مقالههای متعددی این نظریه را تفسیر و به زبانی عامهفهم بیان کرد. در کتاب تحلیل پدیدههای ذهن انسان (Analysis of the Human Mind) (۱۸۲۹) آموزههای مبتنی بر فایدهباوری را در روانشناسی بهکار بست.
6 – جان استوارت میل (John Stuart Mill) (1806 – 1873)
جان استوارت میل، پسر جیمز میل، فایدهگرایی را موضوع یکی از رسالههای فلسفی خویش، به نامِ “فایدهگرایی” (Utilitarianism) (1863) قرار داده است. وی تواناترین پرچمدار این آموزه پس از بنتام به شمار میآید.
7 – هنری سیجویک (Henry Sidgwick) (1838 – 1900)
“سیجویک” از پیروان و معاصرانِ میل بود. او بیان جامعی از فایدهگراییِ میل در کتاب خود به نام روشهای علم اخلاق (Methods of Ethics) (۱۸۷۴) عرضه کرده است.
8 – هربرت اسپنسر (Herbert Spencer) (1820 – 1903)
وی در کتاب دادههای اخلاق (Data of Ethics) (۱۸۷۹) درصدد برآمد تا این نظریه را با اصول تکامل زیستی (biological evolution)، به نحوی که در آثار چارلز داروین (Charles Darwin) شرح داده شده بود، درآمیزد.
9 – سِر لسلی استیوِن (Sir Leslie Stephen) (1832 – 1904)
استیون، همانند اسپنسر، در کتاب علم اخلاق (Science of Ethics) (۱۸۸۲)،
می کوشید تا فایده گرایی را با داروینیسم تلفیق کند.
10 – ویلیام جیمز (William James) (1842 – 1910)
وی از فائده گرایی تأثیر پذیرفته است.
11 – جان دیویی (John Dewey) (1859 – 1952)
دیویی از “فایده گرایی” متأثر بود. او هوش (intelligence) را، هم به عنوان ارزش متعالی و هم به منزلۀ معتبرترین روش دستیافتن به سایر ارزشهای مطلوب، جانشین لذت (pleasure) یا خوشی (happiness) کرد.
12 – جرج ادوارد مور (George Edward Moore) (1873 – 1958)
وی در کتاب اصول اخلاقِ (Principia Ethica) خود، روایت دیگری از فایده گرایی را ارائه داد، و در آن معادل شمردن “لذت” (pleasure) و “خوب” (good) را رد کرد.
13 – ریچارد مروین هیر (Richard Mervyn Hare) (۱۹۱۹ – ۲۰۰۲)
14- جان جیمیسون کارزول “جک” اسمارت (J. J. C. Smart) (1920 – 2012)
این دو تن در قرن بیستم روایت های جدیدی از “فایده گرایی” ارائه کردند.
مسعود تلخابی