خانه / قلمرو های فلسفه / تاریخ فلسفه / شَک ‌گرایی (scepticism/skepticism)

شَک ‌گرایی (scepticism/skepticism)

شَک‌گرایی (scepticism/skepticism) یا شکاکیّت مکتبی فلسفی است، که به دست پیرون الیسی (Pyrrho of Elis) در قرن ۴ ق.‌م در یونان بنیاد شده است.
سوفسطائیانی همچون پروتاگوراس (Protagoras) و گورگیاس (Gorgias) از پدران این آیین بودند که در برابر تناقض‌های موجود در فلسفه‌ها، امکان دستیابی به حقیقت و یقین ما نسبت به آن را انکار، و ضرورت شک یا تعلیق هرگونه داوری ایجابی یا سلبی را تبلیغ می‌کردند.
برای شکاکان یونانی تعلیق داوری غایتی اخلاقی داشت: آرامش جان (ataraxia) که مقتضای خرد بود.
بعدها انه‌ زیدموس (Aenesidemus)، آگریپا (Agrippa) و سکستوس امپیریکوس (Sextus Empiricus) برهان‌های این مکتب را سروسامان دادند و آن را در مقابل جزم‌گرایی عقلی یا حسی به‌کار بردند.
گرایش به شکاکیت در قرن ۱۴م با نوشته‌های نیکُلاس اوترکورتی (Nicolas of Autrecourt) رشد یافت. او هرگونه شناختی را فراتر از داده‌های حسی بی‌ واسطه و منطق ابتدایی و هرگونه شناختی را از جوهرهای مادی یا غیرمادی نفی می‌کرد.
شکاکیت در عصر جدید با نام‌های مونتنی (Montaigne)، پاسکال (Pascal)، بل (Baule) و بیش از همه دکارت (Descartes) گره خورده است.
نباید شکاکیت به معنای تعلیق قطعی حکم را با شک دستوری و موقتی دکارت که صرفاً وسیله‌ای است برای بازیابی حقیقت خلط کرد. دکارت درپی دستیابی به تصورات روشن و متمایز بود.
هیوم (Hume) میان شک افراطی (excessive Scepticism) (بیرونی) که آن را ناممکن می‌دانست و شک معتدل (mitigated Scepticism) که اعتقادات عقل سلیم را می‌پذیرفت تفاوت گذاشت.
هوسرل روش اپوخۀ‌ (epoché) پدیدار‌شناختی (به معنای امتناع از داوری) را در جرح و تعدیل شک دکارتی، برای دستیابی به ماهیت پدیده‌ها و شهود یقینی آن‌ها به‌کار برد.
شک‌گرایی را نباید با نسبی‌گرایی (relativism) خلط کرد. نسبی‌گرایی حقیقت را نفی نمی‌کند بلکه آن را نسبی می‌داند و حتی می‌تواند کوششی برای رهایی از شکاکیت شمرده شود.
شک‌گرایی را با حذف‌گرایی (eliminativism) نباید یکسان گرفت، زیرا توصیۀ حذف‌گرایی، کنار‌گذاشتن حوزه‌ای از اندیشه، به دلیل ناتوانی ما در دستیابی به حقیقت بلکه به دلیل نا ممکن‌بودن صورت‌بندی حقیقت در مفاهیم و اصطلاحاتی است که به‌کار می‌بریم.

 مسعود تلخابی

همچنین ببینید

ثنویت وجود و ماهیت

تحلیل پدیدارها، به “ماهیت” و “وجود”، بنیادی ترین تحلیلِ متافیزیک و فلسفه اولی است. شما …

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *