از ميان ملتهاى قديم جهان كمتر ملتى مانند ايرانيان داراى سابقه ممتد ادبى و آثار مختلف دل انگيز به لهجه هاى گوناگونست. از قديمترين اثر ادبى ايران يعنى گاثاهاى زردشت تا جديدترين آثار جانبخش پارسى، همه جا و هميشه پرتو روح خلاق و انديشه تابناك ايرانى آشكار و هويداست. مجموع كتب و منظوم هايى كه از حدود هزار سال قبل از ميلاد تا امروز، كه نزديك دو هزار سال از ميلاد مسيح مى گذرد، يعنى در فاصله يى قريب به سه هزار سال شمسى، در اين كشور به زبانهاى اوستايى، پهلوى شمالى يا اشكانى، پهلوى ساسانى، سغدى، طبرى، كردى و پارسى درى پديد آمده از حد شمار بيرونست، و از ميان اين آثار بی شمار نه تنها بسيارى در زمره دلكشترين نتايج قريحه نژاد ايرانيست بلكه بعضى را در رديف بهترين شاهكارهاى ادب و فكر در سراسر عالم می توان درآورد.
كيست كه از ارزش جهانى شاهنامه فردوسى و رباعيات خيام و مثنوى مولوى و غزلهاى حافظ بى خبر باشد؟ و چه بسا آثار بديع ديگرست كه اگر چنانكه بايد در معرض علم و اطلاع جهانيان قرار گيرد در شمار اين گونه آثار بزرگ درآيد.
ملت ايران علاوه بر آنكه به لهجه هاى ايرانى آثار منثور و منظوم بر جاى نهاده، در ايجاد يكى از مهمترين ادبيات جهانى يعنى ادبيات عربى نيز سهم عمده و اساسى داشته است چنانكه تدوين لغت و قواعد لسانى و تجدد و ترقى نثر و نظم آن زبان را بايد به واقع و بى وسوسه شيطانى تعصب و خودستايى مرهون ايرانيان دانست و اين قولى است كه جملگى برآنند.
منبع: تاريخ ادبيات در ايران، ذبیح الله صفا / مقدمه؛ 1، 2 – 1