یکی از نحله های تقریبا مغفول و مقفّل نقد در کارهای منتقدان ما “نقد پسااستعماری” است. این رویکرد انتقادی با توسل به دیدگاه های فوکو و گرامشی و. . . به مطالعه و ساخت گشایی از رابطه استعمارگر و استعمارشده می پردازد. مطابق این نظریه اگر روزگار استعمار مستقیم و …
ادامه نوشته »به بهانه «مست عشق» (۲)
«مست عشق» داستان خطی و سرراستی ندارد و با فلشبکهای شرحهشرحه، به جای آغاز، از پایان حکایت میشود و…
به بهانه «مست عشق» (1)
پل ریکور میگفت: «بعضی از ملتها دچار تورم خاطرهاند» (به نقل از دکتر بشردوست،سودای حقیقت) و اگر ما…
مشاوره فلسفی
کسی که راه خرد را در پیش نگیرد، سالم و صالح و بسامان نمی شود، و کسی که راه علم را نپوید، به مرتبه عق…
“می باشد” یا “است”؟!
در هر زبانی، کلماتی وجود دارد که حاکی از مفهومِ “وُجود” و “هستی” است. این کل…
به بهانه نقد «کبوتر طوقدار» ۲
از آرمان تا واقعیت خانم باربارا تاکمن، مورخ و متفکر آمریکایی، میگوید:حاکمان در عرصه حکومت، همیشه بر…
نوشته های تازه
شوپنهاور (۲)
[1 – متافیزیک] شوپنهاور فیلسوفی است که هنوز به متافیزیک باور دارد. اما متافیزیک او بی خانمان است چنان که خود او در کودکی بی خانمان بود و غم غربت[1] داشت.[2] در متافیزیک شوپنهاور، رنج و ادبار و مرگ و ملال نقش اصلی را ایفا می کنند. برای رهایی از …
ادامه نوشته »شوپنهاور (۱)
چرا ما امروز آثار شوپنهاور را کمتر می خوانیم؟ آیامی توان گفت: شوپنهاور فیلسوف درجه ی دو است؟ کتاب «جهان همچون اراده وتصور» یک شاهکار نیست؟ آیا نقد شوپنهاور بر شی فی نفسه و فلسفه ی اخلاق و فلسفه ی هنر کانت را می توان جدی گرفت؟ دیدگاههای خود شوپنهاور …
ادامه نوشته »کلماتِ وجودی
ابن سینا در “منطق شفا”، از “کلماتِ وجودی” سخن گفته است. وی می گوید: «هر قول جازمی، حملی باشد، یا شرطی، در زبانِ یونانی، به کاربردِ کلماتِ وجودی نیازمند است. این کلمات، واژگانی هستند که بر نسبت و زمانی دلالت می کنند، بدون آنکه در آنها، [یعنی در آن کلماتِ …
ادامه نوشته »اکنون، فردیت و زیبایی
سه مفهومی که مدام درنوشته های پاره ای از روشنفکران ما تکرار می شوند عبارتنداز: الف-زیستن در اکنون ب- اصالت دادن به ارزش هایی فردی (اندیویدوآلیسم) ج-توجه به زیبایی و فرمالیسم هنری. آیا بین این سه مفهوم و سه اصطلاح ربط و نسبتی هم هست؟ زیستن در اکنون را می …
ادامه نوشته »هویت مابعدالطبیعه
ملامهدی نراقی، در دو اثر خود، “اللَمَعات العرشیة” و “جامع الأفکار”، درباره “وجود رابطی” سخن گفته است. گوشه ای از یک گفتار او را از کتاب جامع الافکار نقل می کنم، که به نظرم حاوی نکته های ارزشمندی است. ایشان در این کتاب می گویند: نسبتِ عقل، به مُدرَکارتش، مانندِ …
ادامه نوشته »