خانه / قلمرو های فلسفه (صفحه 2)

قلمرو های فلسفه

آزادی

بالندگی و رشدِ خرد و اندیشه، بدون “آزادی” ناممکن است. آزادی یک “حق” است؛ حق انجام دادن یا گفتن آنچه می خواهیم، بدون اینکه کسی مانع شود. “آزادی”، اختیار داشتن برای زندگی است، همانطور که انتخاب می کنیم، بدون هیچ محدودیتی از ناحیه “حکومت” یا “قدرت های دیگر”. برای این …

ادامه نوشته »

“آزمایش دو شکاف یانگ” و چالش های فلسفی آن

آزمایشی، با نامِ “آزمایشِ دوشکاف یانگ”[1] وجود دارد. در این آزمایش رویداد عجیبی اتفاق می افتد. این آزمایش به این ترتیب انجام می گیرد: تفنگ نوری، یک “فوتون نور” را به سمت دو شکاف شلیک می کند. وقتی یک فوتون به شکاف ها می رسد، به طرز عجیبی، همزمان از …

ادامه نوشته »

خودآگاهی در نوزادان

“خودآگاهی”[1]، از موضوع های میان رشته است. “فلسفه”، “روانشناسی”، “علوم اعصاب”، “علوم شناختی” درباره آن کاوش می کنند. به تازگی پژوهشی درباره “خودآگاهی نوزدان”، با نامِ “خودآگاهی در گهواره”[2] صورت گرفته است. این پژوهش، کار مشترکی است میان فیلسوفان و عصب شناسان. «گروهی که این پژوهش را انجام دادند، مجموعه …

ادامه نوشته »

کلمه دازاین

معنی لغوی و دقیقِ کلمه دازاین (dasein)، در زبان آلمانی، “وجود” (existence) و “بودن” (being) است. این کلمه، در اصل از دو جزء ترکیب شده است: جزء اول: دا (da) که از کلمه دار (dar) در زبان “آلمانی بالای باستان”[1] گرفته شده است و به معنی “آنجا” (there) و “اینجا” …

ادامه نوشته »

زبان موسیقی

«هر جا که کلام نتواند پیش رود، موسیقی آغاز می شود.»[1] این جمله را از “هاینریش هاینه” نقل کرده اند. یعنی “موسیقی” از جایی شروع می شود که زبان به پایان می رسد. “موسیقی”، افکار و عواطفی را بیان می کند که گفتار نمی تواند آنها را آشکار کند. معانی …

ادامه نوشته »

کریم مجتهدی

کریم مجتهدی، از استادان فلسفه در ایران، صبح دوشنبه ۲۴ دی به دلیل سکته و کهولت سن در ۹۳ سالگی درگذشت. وی در 1 شهریور ۱۳۰۹شمسی در تبریز زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش، گذراند. سپس با خانواده به تهران آمد و دیپلم متوسطه گرفت. در ۱۸سالگی عازم فرانسه …

ادامه نوشته »

ذهن آگاهی

«گذشته و آينده دو عدم است و ما بين دو نيستی كه سرحد دو دنياست، دمی را كه زنده ايم دريابيم! استفاده بكنيم و در استفاده شتاب بكنيم.»[1] مُفادِ این گزاره در چند جا از رباعیات خیام انعکاس یافته است. برای نمونه در جایی می گوید: از دی که گذشت …

ادامه نوشته »

فلسفه غرب و فرهنگ غرب

“فلسفه غرب”، بخشی از فرهنگ و تمدن غربی است. “فرهنگ غربی”[1] که با نام‌های “تمدن غربی”[2]، “تمدن اروپایی”[3]، “فرهنگ غرب”[4] یا “جامعه غربی”[5] نیز شناخته می‌شود، اصطلاحِ عامّ و فراگیری است که به میراث‌های متنوع و گوناگون جهان غرب اشاره دارد. این میراث ها، شاملِ “هنجارهای اجتماعی”[6]، “ارزش‌های اخلاقی”[7]، “آداب …

ادامه نوشته »

مرگ ایوان ایلیچ؛ مرثیه انسان مدرن

برخلاف داستایفسکی_که با “منطق مکالمه” و ایجاد فضایی چند صدایی در سیر داستان، عملاً بی طرفی خود را اعلام می کند_تولستوی هیچ ابایی در جانبداری از شخصیت هایش ندارد. مثلاً در رمان آناکارنینا تمام قد پشت سر ِ کنستانتین لوین می ایستد و ما می توانیم همه ویژگی های عینی …

ادامه نوشته »

فیلمساز مؤلف و فیلم ساز غیر مؤلف

فلسفه فرایند فهم را مطالعه می کند. در فرایند فهم سه چیز حضور دارد: فاعل فهم (=مخاطب)، موضوع فهم (=اثر)، خالق اثر. “موضوع فهم” و “اثر” چیز های متعددی را در بر می گیرد: گفتارها و نوشتارها و آثار هنری از آن جمله اند. “خالق اثر”، که به او “مؤلف” …

ادامه نوشته »