خانه / فلسفه ملاصدرا / شرح اسفار ملاصدرا / گزیده ای از مباحث جلسه 139 شرح اسفار ملاصدرا
اسفار 139

گزیده ای از مباحث جلسه 139 شرح اسفار ملاصدرا

گزیده جلسه 139 شرح اسفار ملاصدرا – 98/04/30

مدرس: مسعود تلخابی

«أنه لو كان لحقيقة الوجود جنس و فصل لكان جنسه إما حقيقة الوجود أو ماهية أخرى معروضة للوجود، فعلى الأول يلزم أن يكون الفصل مفيداً لمعنى ذات الجنس، فكان الفصل المقسم مقوماً، هذا خلف، و على الثاني تكون حقيقة الوجود إما الفصل أو شيئاً آخر، و على كلا التقديرين يلزم‌ خرق‌ الفرض كما لا يخفى؛ لأن الطبائع المحمولة متحدة بحسب الوجود مختلفة بحسب المعنى و المفهوم، و هاهنا ليس الأمر كذلك».

همانند مباحث جلسه گذشته، مطالعه ما روی وجود است. سؤال این جاست که آیا وجود دارای جنس است؟ آیا دارای فصل است؟ حال اگر دارای جنس است، این جنس یا وجود است یا ماهیت. اگر بگوییم جنس، وجود است، چه اتفاقی می افتد؟ فرمول اساسی این است که وقتی جنس به اضافه فصل می شود، نوع پدیدار می شود و تصویری از غیر نوع هم برای شما می سازد. یعنی مفصل مقسّم می شود. یعنی وقتی مثلا به حیوان اضافه می شود، یک ماهیتی را به وجود می آورد، و این ماهیت در برابر ماهیت های دیگر می تواند قرار بگیرد. یعنی مثلا حیوان را به انسان و غیر انسان تقسیم می کند.

اگر در این فرمول وجود را قرار دهیم، بگوییم جنس وجود است؛ به اضافه فصلِ X می شود و نوع وجود را پدید می آورد.

در این جا اگر فصلِ x مقسّم باشد و به وجود اضافه شود، نتیجه نمی تواند وجود باشد. دیگر نمی توان در سمت چپ غیر وجود را هم اننتظار کشید. وقتی که این اتفاق نمی افتد، فصل دیگر مقسّم نخواهد بود و مقوّم می شود. یعنی در واقع  ماهیت و معنی ذات جنس را قوام می دهد. بنابراین فصلی که مقسّم بود، تبدیل به مقوّم می شود و این خلاف فرض است.
وقتی وجود جنس نداشته باشد، نوع هم نیست. چون هر نوع دارای جنس و فصلی است.

حال بیاییم احتمال دوم را بررسی کنیم: ماهیتی که معروض بر وجود باشد. گاهی اوقات این حالت دوم را می شود به شکل دیگری هم تفسیر کرد: این که حقیقت وجود فصل باشد یا چیز دیگری:

ملاصدرا این بحث را به این شکل ادامه می دهد: «و على الثاني يكون حقيقة الوجود إما الفصل أو شيئاً آخر، و على كلا التقديرين يلزم‌ خرق‌ الفرض كما لا يخفى». چرا خرق فرض است؟ «لأن الطبائع المحمولة متحدة بحسب الوجود مختلفة بحسب المعنى و المفهوم، و هاهنا ليس الأمر كذلك».

ما وقتی از جنس و فصل و نوع صحبت می کنیم، تفارق این ها از همدیگر در مفهوم هاست. این ها وقتی در عالم خارج هستند، تحت عنوان وجود با هم متحد می شوند. انگار حلقه ای وجود دارد که این ماهیات را در کنار هم قرار می دهد. خرق فرض در این جاست که مثلا بگویید وجود فصل شود، و مثلا جنس یک چیز دیگری شود، یعنی این جنس را جدا از مفهوم وجود تصور کنید. در حالی که همه آن ها یک چیزند. وجود آن ها را متحد می کند. وقتی که وجود را از آن ها جدا می کنید، این خلاف فرض می شود.

نویسنده: سهیلا جعفری

همچنین ببینید

مسأله حقیقت

شرح اسفار ملاصدرا جلسه هفدهم تاریخ: 95/02/05 مدرس: مسعود تلخابی در فلسفه اسلامی از “حقیقت” …

یک دیدگاه

  1. سهیلا اسلامی

    سپاسگزارم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *